تحلیل ژئوپلیتیکی سناریوهای محتمل درباره برنامه جامع اقدام مشترک (برجام)

این نوشته پیشتر در مهرماه 1396 نگارش شده است.

در بیانی ساده، حاکمان ناشی و کله شق، جز تخریب ره آورد دیگری ندارند. این حکمی فراگیر و جهان شمول است که تجارب آن در دنیا کم نیست. البته پارادایم رایج دموکراسی بروز چنین پدیده هایی را محتمل می­ کند.

کردارهای ترامپ اینگونه است که آمریکا را به سوی تخریب پیش می­برد و این خبر خوبی برای سایر ملت­ها و دولت­هاست. گویی ایالات متحده آمریکا به دوران کهولت خود رسیده است. قرار گرفتن این گونه افراد در قدرت، ایجادکننده نوعی باور کاذب در آنان است که این­ها مظهر قدرت­ اند و هر تصمیمی که بگیرند قابل اجراست و توهمی در آنان شکل می­گیرد که همه باید از آنها پیروی کنند و باید آنان را همراهی کنند و این توهمی خطرناک است. غرور قدرت آنان را فرا می­گیرد و این شروع زوال است. هانتینگتون اصطلاح «تکبر آمریکایی» را به­ کار می­برد. وی می­گوید آمریکا را تکبر آمریکایی ساقط خواهد کرد. نمی­گوید قدرت­های دیگر ایالات متحده آمریکا را از پای در­خواهند­ آورد؛ می­گوید تکبر آمریکایی بزرگ­ترین دشمن آنان است. این تکبر در سیستم آمریکا نهادینه شده است. اکنون در رفتار و حرکات ترامپ هم می­شود این تکبر را دید. فکر می­کند همه باید تابع وی باشند. تصمیم می­گیرد که برجام را پاره کند و انتظار همراهی و تبعیت سایرین را دارد!

گاهی اوقات چنین انسان­هایی مقبول ملت­های خود می­شوند. رأی می­آورند و اینها رویکردشان تخریب است تا ساختن. با وجود اتاق­های فکر و مراکز مشاوره راهبردی، این افراد توجهی به نظرات آنها ندارند و کسی جز خود را قبول ندارند.

به عنوان فردی که رشته تخصصی­اش جغرافیای سیاسی است؛ تکرار می­کنم؛ آدم­های ناشی و کله­شق اگر در قدرت و سیاست قرار بگیرند ویرانی به بار می­آورند.

واژه پوپولیست واژه دقیقی برای این افراد نیست؛ چون همه سیاست­مداران به نحوی پوپولیست هستند. در تمام دنیا. زیرا اگر سیاست­های پوپولیستی در پیش نگیرند؛ رأیی نمی­آورند! افکار عمومی را باید جلب کرد. عوام­گرایی ضرورت دموکراسی است. با رأی نخبگان که کسی رئیس جمهور نمی­شود! رأی عوام مورد نیاز است. اگر رأی آنها برگردد بازیگر از گردونه قدرت بیرون می­افتد. پس تمام بازیگران سیاسی که در پروسه کسب قدرت دموکراتیک قرار می­گیرند به عوام گرایی مبتلا می­شوند.

من در آغاز کار بر سیاست اتمی ایران نقد ژئوپلیتیکی داشتم و امروز را می­دیدم و هیچ گاه صریحاً از آن حمایت نکردم. البته قائل به ضرورت فناوری اتمی شدن ایران هستم و ایران چاره­ای ندارد مگر اینکه قدرت اتمی شود؛ ولی نه با این سیاست و از این راه. راه اشتباه بوده ولی چون گذشته  و از حیض انتفاع ساقط شده، بیان آن محلی از اعراب ندارد و فرصت­ها گذشته­اند.

الان در وضعیتی قرار داریم که «دوفاکتو» نام دارد. به نوعی حالت گذار. در این وضعیت دوفاکتو دولت آمریکا قصد بیرون رفتن از سیستم برجام را دارد؛ خیلی هم جدی خروجش را اعلام می­کند -البته مقدار عملی و واقعی بودن این ادعایش معلوم نیست. ولی اعلام جدی و موضع کنونی آن برمی­گردد به همان تکبر قدرت.

در شرایط کنونی چند سناریو متصور است:

برجام هشت رکن دارد: روسیه، چین، آلمان، فرانسه، بریتانیا، اتحادیه اروپا، ایران و امریکا. اینها هشت عنصر اصلی توافق برجام هستند.

باید تأکید کرد که کشورهای آلمان و فرانسه در این سیستم دو جایگاه و نقش دارند. یک جایگاه و نقش، تحت عنوان شخصیت ملی کشورشان است و جایگاه دیگر به عنوان عضو اتحادیه اروپا.

در شخصیت حقوقی، تابع اتحادیه اروپا هستند و سخنشان در آن جایگاه از زبان خانم موگرینی قابل استماع است. به عنوان نماینده 27 کشور اروپایی.

فرانسه از طرف خودش حرف میزند؛ ضمناً ملزم به هماهنگی با خانم موگرینی هم هست.

البته همه اینها جزو سیستم غرب هستند که رهبری آن نیز با ایالات متحده آمریکاست. از این جهت است که آمریکا توقع همراهی آنها را دارد.

سناریوی نخست این است که اگر ایالات متحده آمریکا از سیستم برجام خارج شود؛ سایرین هم از برجام خروج کنند و برجام منحل شود؛

انحلال برجام با خروج آمریکا، از نظر ژئوپلیتیکی یعنی تثبیت موقعیت هژمونی ایالات متحده آمریکا؛ یعنی پیامی خوب برای ایالات متحده آمریکا و پیامی بد برای سایرین؛ از جمله ایران. یعنی آمریکا در جایگاه سلطه جهانی و نظام تک قطبی تثبیت شده، و همچنان اقتدار و تکبر قدرت امتداد خواهد یافت و راه­اش در ادامه پرقدرت­تر دنبال می­شود. یعنی هژمونی و سلطه و مطابعت. حتی روسیه و چین و اتحادیه اروپا و همه. این نشان­دهنده قدرت برتر ایالات متحده خواهد بود و قدرت آمریکا در تعبیری ژئوپلیتیکی بازساخت می­شود. این پیام بدی برای چهانیان است که باید سلطه ایالات متحده آمریکا را کماکان بپذیرند و سرباززدن از تصمیم آن مستوجب تنبه است. مُبصری که گوش خاطی را می­پیچاند.

سناریوی دوم این است که ایالات متحده آمریکا بپذیرد که در برجام بماند؛

 این پیام بدی برای آمریکا خواهد بود. زیرا عقب­نشینی از مواضع خواهد بود و حیثیت آن در سیستم سیاسی  و ژئوپلیتیکی جهانی مخدوش شده و سایرین اطاعت­پذیری محض از آمریکا نخواهند داشت. مثل فرد پرقدرتی که دچار ضعف قدرت شده و در مجموعه کشورها تحقیر شده است. یعنی کاهش یا سقوط منزلت ژئوپلیتیکی در سیستم جهانی. این پیام بدی برای ایالات متحده آمریکا خواهد بود و پیام خوبی برای سایرین. پیامی خوب، ولی ضعیف.

سناریوی سوم اینکه آمریکایی­ها از سیستم خارج شوند ولی سایرین نه، و برجام پابرجا بماند؛

 در این صورت این پیامی خوب و قوی برای جهانیان است و پیام بسیار بدی برای ایالات متحده آمریکا. چون نشان از حرکت آمریکا به سمت ایزوله شدن دارد. بقیه اطاعت و تبعیت نکرده­اند. موقعیت برتری تو را نپذیرفته­ایم. یعنی به قدرت و غرور ایالات متحده آمریکا بی­توجهی شده است و این پیام بسیار خوبی برای سیستم است که بیانگر حرکت سیستم جهانی به سمت نظام چند­قطبی است. نظام تک قطبی، بعد از یک ربع قرن و پس از پایان جنگ سرد به این سو منقضی می­شود. این پیام بسیار خوبی است و یک تغییر نظام ژئوپلیتیک جهانی است.

در همه این سناریوها مواضع جمهوری اسلامی ایران باید حفظ دقیق و محکم برجام باشد. چون چاره­ای ندارد. نباید بهانه­ای دست آنها بدهد تا برجام سقوط کند. همانطور که گفتم نسبت به برجام نقد اصولی دارم؛ ولی در وضعیت موجود که حالت دوفاکتو است، به نظر من ایران باید محکم پای برجام بایستد و همه باید حمایت کنند؛ چون برجام بهانه تعیین کردن سرنوشت جهان است. نقطه عطف تاریخی در سرنوشت نظام ژئوپلیتیک جهانی.

پس از منظر ژئوپلیتیکی در جمع بندی سه سناریوی نخست می­توان گفت:

  • اگر ایالات متحده آمریکا از برجام خارج شود و سایرین مطابعت کنند؛ این پیام خوبی برای آمریکا و پیام بسیار بدی برای جهانیان است.
  • اگرآمریکا خارج شود و بقیه در برجام بمانند؛ این پیام بسیار خوبی برای جهانیان و پیام بسیار بدی برای آمریکاست. و نظام جهانی از حالت تک قطبی به حالت چند قطبی حرکت خواهد کرد و دنیا تا حدی از شر ایالات متحده آمریکا نجات پیدا می­کند.
  • اگر آمریکا بدون هیچ پیش ­شرطی در سیستم بماند؛ پیام ضعیف بدی برای آمریکا و برای سایرین پیام ضعیف خوبی تلقی می­شود. زیرا منزلت ژئوپلیتیکی ایالات متحده آمریکا افت کرده است.

اما حالت آخر این است که آمریکا در گرو شرایطی در برجام بماند. پیش­بینی من این است که عقلانیت ژئوپلیتیکی آمریکایی­ها، آنان را به سمت این راهبرد سوق دهد. یعنی مصالح و منافع ایالات متحده آمریکا سبب می­شود که ترامپ را وادار کنند تا به صورت مشروط در برجام بماند.

این حالت مشروط برای ایران حامل پیام بدی است. برای ایالات متحده آمریکا پیام خوبی است. یعنی ما می­مانیم ولی باید فضای گفتگو ادامه پیدا کند؛ برجام اصلاح شود و این موضع، متحدین ایالات متحده آمریکا را در سیستم غرب جذب خواهد کرد و با اتخاذ این موضع آمریکا موقعیت هژمونیک خود را تداوم خواهد بخشید و سپس آلمان و فرانسه و اتحادیه اروپا ناگزیر خواهند شد تا با ایالات متحده آمریکا کنار بیایند.

پیش بینی من این است که آمریکا از سیستم خارج نشود ولی با آن بازی کند. وقتی می گوید به صورت مشروط می­مانم یعنی بقیه را وادار به متابعت از خود می­کند.

ایران در هر حالت ناگزیر از این است که برجام را محکم و با همین ترکیب کنونی حفظ کند و اگر قرار است مذاکره جدیدی انجام شود باید در قالب و موضعی جدید دنبال گردد. و نه برجام.

مواضع ایران در همه این سناریوها باید ماندن در برجام، محافظت از آن و ادامه برجام باشد. باز کردن روزنه مذاکره مجدد در برجام نباید دنبال شود. هر مسئله­ای است باید در قالب موضوعات جدید و در پرونده­ای دیگر دنبال گردد.

بازدید کل: 2,052 , بازدید امروز: 1 

1 نظرات

ارسال نظر

XHTML: You can use these tags: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>