ماهیت و مفهوم جغرافیای سیاسی شهر
سخنرانی دکتر محمدرضا حافظ نیا استاد جغرافیای سیاسی دانشگاه تربیت مدرس، در افتتاحیه ششمین کنگره انجمن ژئوپلیتیک ایران
مکان: آمفی تئاتر دانشگاه خوارزمی- تهران، خیابان مفتح –در تاریخ 27بهمن 1393
تحت عنوان:
” ماهیت و مفهوم جغرافیای سیاسی شهر“
بسمالله الرحمن الرحیم
توضیح مقدماتی و خارج از بحث اصلی:
” فرمودند که وقت من بیست دقیقه است، من سعی میکنم انشاءالله در این چارچوب زمانی در خدمت شما باشم. کلیپ نماش داده شده، ما را به تاریخ برد و به یاد گذشتهها افتادیم که چقدر مرارتها کشیده شده تا انجمن ژئوپلیتیک تأسیس شود، تقویت شود و رشد کند و همچنین نهادهای وابسته به انجمن. من جا دارد از زحمات همهکسانی که این انجمن را تأسیس کردند، هیئت مؤسسین روزهای اول و هیئتمدیرهها، رؤسا و کلیه کارکنان انجمن که با تلاشهای خودشان انجمن را به این روز رساندند و امروز انجمن ژئوپلیتیک یکی از انجمنهای برتر کشور است. بر اساس تأییدیههایی که وزارت علوم میکند، و شما هم احتمالاً در سایت انجمن اینها را ملاحظه کردهاید. دوستان، این موفقیتها را بر روی سایت انجمن گذاشتهاند. درجه A برای انجمن واقعاً درجه برتری است در بین انجمنهای علمی کشور.
فصلنامه ژئوپلیتیک هم همانطور که قبلاً توضیح دادند یکی از فصلنامههای برتر کشور شده و اخیراً در جشنواره فارابی بدون اینکه ما اطلاع داشته باشیم، بهعنوان یکی از فصلنامههای برتر داخل کشور مورد تقدیر قرار گرفته و از وزیر محترم علوم، تحقیقات و فناوری نیز لوح تقدیر دریافت کرده است. اینها هم بر روی سایت انجمن هست. همینطور مجله ژئوپلیتیک ظاهراً اولین مجله فارسیزبان ایرانی است که در پایگاه استناد علمی بینالمللی SCOPUS نمایه بینالمللی گرفته و درواقع بهعنوان یکی از مجلات علمی معتبر بینالمللی شناخته میشود و مقالاتش نمایه بینالمللی در سطح ISI و SCOPUS و ISC دارد که میتواند مورداستفاده دوستان جغرافیدان سیاسی قرار گیرد. این موفقیتهای بینالمللی و داخلی مجله ژئوپلیتیک، هم مرهون زحمات سردبیر، هیات تحریریه، مدیر مسئول، و کارکنان مجله و هم خود انجمن هست که صاحبامتیاز آن است.
انجمن سایت خیلی خوبی دارد. واقعاً من سعی میکنم هر شب سایت انجمن را ببینم. یکی از کارهای ثابت من است. گاهی اوقات میبینم که این سایت تا 1000 نفر در روز بیننده دارد و یک تابلوی خیلی خوبی برای انجمن ژئوپلیتیک شده است. این فرصتها ارزشمندند. در سال 65-1364 که اندیشه تاسیس جغرافیای سیاسی به عنوان یک رشته تحصیلی را برای اولین بار در ایران و در دانشگاه تربیت مدرس با مرحوم دکتر حسین شکوئی مطرح کردیم، فکر نمیکردیم که جغرافیای سیاسی و نهادهای مربوطهاش به این سطح از رشد و توسعه در کشور برسند، که خوشبختانه شاهد این امر هستیم. من آرزوی توفیق میکنم و تشکر میکنم از همه متصدیان انجمن، رؤسای انجمن، اساتید بزرگوارمان بویژه سرکار خانم دکتر میرحیدر، جناب آقای دکتر عزتی که زحمت زیادی کشیدند و همراهی کردند که این نهال نوپا به درخت تناوری تبدیلشد و راه خودش را انشاءالله ادامه میدهد. به ضرس قاطع باید عرض کنم که جغرافیای سیاسی در ایران، منظور علم جغرافیای سیاسی ایران است، بهعنوان یک دیسیپلین علمی در ایران از بسیاری از کشورهای دنیا پیشرفتهتر است. این نکته را خواستم به خاطر دوستان جوان عرض کنم که فکر نکنند همهچیز را باید از آن طرف مرز آورد. چیزهای خوب باید بیاید ولی توجه داشته باشید که خود جغرافیای سیاسی در ایران یک موقعیت علمی برتری دارد.
این سالن ( آمفی تئاتر دانشگاه خوارزمی) هم مرا به یاد خاطرات 40 سال پیش من (دوره دانشجویی من در سالهای 56- 1352) انداخت. دوست عزیزمان جناب آقای دکتر کریمی پور که آن زمان دانشجو بودند اینجا تشریف دارند. در سالهای 52 به بعد که ما اینجا بودیم، این سالن سالنی بود که شخصیتهایی میآمدند اینجا برای دانشجویان سخنرانی میکردند. مثل مرحوم شهید مطهری، مرحوم فخرالدین حجازی و دیگران. این سالن پرخاطرهای است. سالنهای اطراف آن همینطور. اینطرف و آنطرف (اشاره به راهروهای اطراف سالن)، جایی بود که معمولاً به مناسبت 16 آذر دانشجویان جمع میشدند، شعارهایشان را میدادند و بعد به مدت دو هفته دانشسرای عالی که بعدا دانشگاه تربیت معلم نامیده شد تعطیل میشد. خاطرات زیادی از اینجا دارم که حالا وارد این بحثها نمیشوم. البته این اولین بار است که من در اینجا ( سالن ) صحبت میکنم. در سال 1356 هم من مرحوم دکتر شکویی را در همینجا ( تریبون ) دیدم که در همایش جغرافیدانان ایران با احساسات صحبت می کرد و من برای اولین بار ایشان را در اینجا شناختم و ارادت پیدا کردم. دقیقاً از همین نقطه. اینها خاطرات گذشته بود و برای شما شاید جالب باشد”.
ماهیت و مفهوم جغرافیای سیاسی شهر
و اما مأموریت من در این جلسه که در خدمتتان هستم، آنطور که خانم دکتر خانیها، دبیر محترم همایش که واقعاً از بانوان بسیار توانمند کشور و جغرافیای سیاسی هستند و زحمت زیادی برای انجمن میکشند و خود ایشان برندی برای انجمن شدهاند، از من خواستند که راجع به مفهوم جغرافیای سیاسی شهر صحبت کنم. درواقع یک بحث فلسفی نظری را داشته باشم که این موضوع چی هست و چه جایگاهی دارد و آیا این اصطلاح ظرفیت توسعه علمی را دارد یا نه. باز هم باید عرض کنم “جغرافیای سیاسی شهر” که بیشتر در خود ایران پایهگذاری شده و توسعه پیدا کرده است. من اولین کتابی که در حوزه جغرافیای سیاسی شهر یا نزدیک به این عنوان درسال گذشته دیدم در هلند چاپ شده بود. شما بیشتر بحثهای جغرافیای سیاسی شهر را تحت عنوان “اکولوژی سیاسی شهر” و یا “اقتصاد سیاسی شهر” و اینجور چیزها میتوانید پیدا کنید. شما در زمینهای تحت عنوان Urban Political Geography کمتر مطلبی را میبینید.
اما جغرافیای سیاسی شهر در ایران در چند سال گذشته یعنی 5 سال گذشته تبدیل به یک یک گرایش در کارشناسی ارشد رشته جغرافیای سیاسی شد، که متاسفانه تا الان هیچ دانشگاهی این رشته را راهاندازی نکرده است. ولی رشته آن به تصویب رسیده و مصوب و قانونی است. اگر دانشگاهی بخواهد این رشته را راهاندازی کند میتواند از شورای گسترش وزارت علوم مجوز بگیرد و این را راهاندازی کند. برنامه مصوب آن روی سایت وزارت علوم هست، دوستان میتوانند در آنجا ملاحظه کنند.
همانطور که در کتاب فلسفه جغرافیای سیاسی بیان کرده ام، موضوع رشته جغرافیای سیاسی “مطالعهبعد سیاسی فضای جغرافیایی” است. مطالعه مکان و فضای جغرافیایی بطور کلی موضوع علم جغرافیاست. مکان و فضای جغرافیایی ابعاد مختلفی دارد. بعد اقتصادی دارد، کلیماتولوژیک دارد، مورفولوژیک دارد، کالبدی دارد، سیاسی دارد، فرهنگی دارد، که هرکدام از این ابعاد توسط یک رشته تخصصی در علوم جغرافیایی مطالعه می شود. بعد کلیماتولوژیک را رشته آبوهوا شناسی مطالعه میکند، بعد کالبدی را رشتههای تخصصی مثل جغرافیای شهری، روستایی، آمایش سرزمین و مانند اینها مطالعه میکنند. همینطور بعد سیاسی فضای جغرافیایی موضوع علم یا شاخه تخصصی جغرافیای سیاسی است که توسط آن باید مطالعه شود. یکی از ابعاد اساسی فضای جغرافیایی بعد سیاسی است. بعد سیاسی از دو منظر، هم منظر علّی و هم منظر معلولی. در هر دو حالت فضای جغرافیایی بعد سیاسی را بهعنوان یک بعد ذاتی در خودش دارد. جغرافیای سیاسی این بعد را مطالعه میکند. چه از منظر علّی، چه از منظر معلولی. یعنی چه زمانی که سیاست و متغیرهای سیاسی در فضای جغرافیایی به عنوان علّت عمل میکنند، و چه زمانی که سیاست معلول متغیرهای فضای جغرافیایی است. از آنجاییکه شهرها به عنوان پدیده ای فضایی در عالم واقع دارای فضای جغرافیایی متعین می باشند که الزاما از بعد سیاسی برخوردارند، بنا براین شاخهی علمی جغرافیای سیاسی باید این بعد فضاهای شهری را مطالعه کند. رشتههایی که در حوزه برنامهریزی شهری و شهرسازی یا بهطورکلی سایر حوزههای جغرافیا و فضای جغرافیایی کار میکنند بدون توجه به بعد سیاسی فضا نمیتوانند برنامهریزی کنند، و نمیتوانند برای فضا تحلیل درست و جامعی ارائه دهند. این یکی از نقایصی است که در نگرش رشتههایی مثل جامعهشناسی، علوم سیاسی، روابط بینالملل، برنامهریزی شهری و حتی روستایی، برنامهریزی منطقهای و آمایش سرزمین، برنامهریزیهای اقتصادی و اجتماعی هست که بعد سیاسی فضا را کمترمدنظر قرار میدهند. بعد سیاسی فضا یکی از بنیادیترین نیروهایی است که در فضای جغرافیایی نقشآفرینی میکند. برنامهریزی شهری و شهرسازی بدون توجه به بعد سیاسی فضا و نیز سایر ابعاد فضای جغرافیایی بهجایی نخواهد رسید. کما اینکه میبینیم بهجایی هم نرسیده است، و نتوانسته از پس چالشهای زندگی شهری مردم جهان و ایران برآید. چناکه شهر بی مسئلهای در دنیا وجود ندارد.
بههرحال بعد سیاسی فضا موضوع جغرافیای سیاسی است و ژئوپلیتیک هم که از نظر برخی موضوع بحث خاصی به نظر میرسد زیرمجموعه جغرافیای سیاسی است. یعنی آنجاهایی که پدیدههای سنتزی ناشی از تعامل سیاست و فضا با مفهوم قدرت پیوند میخوردند، جغرافیای سیاسی یا مباحث جغرافیای سیاسی مفهومی ژئوپلیتیکی پیدا میکنند، که خود آن نیز زیر مجموعه جغرافیای سیاسی به عنوان یک دیسیپلین یا نظام علمی محسوب می شود. البته در باره ژئوپلیتیک، دیدگاههای مختلفی نیز وجود دارد. من در اینجا به دیدگاههای مزبور کاری ندارم، چون خودش یک سخنرانی جداگانه ای را میطلبد. از دید من ژئوپلیتیک شاخهای از جغرافیای سیاسی است، با همین توضیحی که خدمتتان دادم.
بدیهی است که ما با فضاهای جغرافیایی گوناگون سروکار داریم. یکی از فضاهای جغرافیایی متعین، فضای جغرافیایی شهر است. شهر از یک منظر مکان است، و از یک منظر فضاست. وقتی روی نقشه جغرافیایی آن را میبینیم، یک مکان است. البته مکان نسبی است، و مکان مطلق نیست. بحث مکان نسبی و مطلق را من در مقاله فلسفه جغرافیا کردهام. دوستان را به آن ارجاع می دهم. پس شهر همزمان، مکان است بهطور نسبی و همزمان، فضاست. یک عرصهای دارد، یک فضایی دارد ، یک اکوسیستم جغرافیایی است. فضایی سهبعدی دارد که حداقل سه تا فعالیت، سه تا موضوع و سه تا مقوله برای انسانها و سازه های انسانی در آن تجلی پیدا میکند. مقوله سکونت و استقرار، مقوله حرکت و مقوله فعالیت . این سه مقوله که با زندگی انسان عجین هستند در فضای جغرافیایی شهر شکل میگیرد. شهر جای بحثهای زیادی از منظر رشته های علمی مختلف دارد. اگر خواسته باشیم شهر بهعنوان یک پدیده بسیار مهم در زندگی بشر را در جغرافیای سیاسی مورد مطالعه قرار دهیم، باید تحت عنوان جغرافیای سیاسی شهر، بعد سیاسی فضای شهر را مطالعه کنیم. تکرار میکنم بعد سیاسی فضای جغرافیایی شهرها، که میشود موضوع جغرافیای سیاسی شهر. بازهم تکرار میکنم که ابهامی نماند، بعد سیاسی فضای جغرافیایی شهرها، موضوع جغرافیای سیاسی شهر است. ما فضاهای جغرافیایی گسترده دیگری هم داریم، مخصوصاً عرصه پهناور آبی را داریم. پس جغرافیای سیاسی آبها یا جغرافیای سیاسی اقیانوسها و دریاها میتوانیم داشته باشیم، کما اینکه داریم. جغرافیای سیاسی فضای استرونومیک (بین ستارهای) یا کهکشانی میتوانیم داشته باشیم و سایر چیزها. هر فضای جغرافیایی ویژه میتواند جغرافیای سیاسی خودش را داشته باشد، چرا؟ چون بعد سیاسی دارد. مطالعه بعد سیاسی فضاهای جغرافیایی در هر مقیاسی و در هر نوع و شکلی، می تواند موضوع علم جغرافیای سیاسی بهعنوان شاخهای از علم جغرافیا یا از علوم جغرافیایی باشد.
توجه دوستان را به مقاله «تاریخ علم جغرافیای سیاسی» جلب میکنم که در شماره بهار امسال مجله ژئوپلیتیک چاپشده است ( بهار 1393). در تاریخ علم جغرافیا، جغرافیای سیاسی در کنار جغرافیای فیزیکی یا فیزیکال جئوگرافی یا جغرافیای طبیعی که ما معنا میکنیم، و در اواسط قرن هجدهم (1751 و 1757 میلادی)، توسط دو تا فیلسوف فرانسوی و آلمانی که یکی رابرت تورگو بود و دیگری ایمانوئل کانت، تعریف شد؛ یعنی جغرافیای سیاسی و جغرافیای طبیعی به عنوان رشته های اصلی در علم جغرافیا، و در آن زمان از جغرافیای انسانی خبری نبود. بعدا در قرن نوزدهم ویدال دولابلاش جغرافیدان فرانسوی، جغرافیای سیاسی را تغییر عنوان داد و نامش را جغرافیای انسانی گذاشت. بنابراین جغرافیای سیاسی تاریخش حداقل یک قرن بیش از جغرافیای انسانی است. این نکته را خواستم توجه داشته باشید. حالا با این توضیحات ما میتوانیم جغرافیای سیاسی شهر را داشته باشیم که بعد سیاسی شهر را مطالعه میکند.
چون وقت تنگ است و حدود 5 دقیقه فرصت دارم، من بسرعت فقط تاپیک ها و موضوعاتی که در جغرافیای سیاسی شهر توسط جغرافیدانان سیاسی میتواند موردتوجه و مطالعه قرار گیرد را فهرستوار بیان میکنم:
1-ماهیت سیاسی شهر: شهر از اساس پدیدهای سیاسی است. شهر مرکز فرمانروایی است. شهر مرکز اعمال سیاست است. از شهرهای پایتختی بگیرید تا شهرهای مراکز ایالتی و واحدهای سیاسی فضایی. همه اینها یک کانون دارند که در آن کانون، اراده سیاسی بر فضای جغرافیایی مربوطه اعمال میشود. بنابراین ماهیت کارکرد اصلی شهر بهعنوان یک پدیده سیاسی یا فضایی درواقع سیاسی است. به همین خاطر است که شهرهای پایتختی و شهرهای مراکز ایالتی بهطور خاص جزء موضوعات اصلی رشتههای جغرافیای سیاسی و متخصصین جغرافیای سیاسی میباشد. مسئله پایتخت مسئلهای نیست که تنها شهرسازان روی آن نظر دهند. البته شهر سازان و برنامه ریزان شهری درگیر مسائل ساخت و ساز و ساماندهی فضایی آن هستند، بخش عمده ای از کار به آنها مربوط میشود. اما نگاه فلسفی به پایتخت، نگاه فلسفی به مراکز سیاسی و اداری و آمایش سیاسی آنها کار جغرافیدانان سیاسی است.
2-وزن ژئوپلیتیکی شهرها: شهرها بر پایه وزن ژئوپلیتیکی خودشان کارکردهایی دارند. شهرها اقدام به قلمرو سازی، توسعه حوزه نفوذ، رقابت و غیر آن می کنند. در سلسلهمراتب شهری کارکردهایی دارند، سیستمسازی میکنند. شهر ارشد دارند، شهر نخست دارند. شهر نخست یعنی شهر فرمانروای شبکه شهری در فضای جغرافیایی ملی یا بینالمللی. شهرها بر پایهی وزن ژئوپلیتیکیشان این کارها را انجام میدهند. بنابراین شما اگر از شهر جهانی صحبت میکنید، اگر از نخست شهر صحبت میکنید، اینها موضوعاتی هستند مشخصاً در حوزه جغرافیای سیاسی که بر پایه مفهوم وزن ژئوپلیتیکی شهر مطرح میشوند.
3-ارزشهای موجود در بطن فضای جغرافیایی شهر: درواقع ارزشهای درونی شهرها اعم از مکانی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و غیره نظر بازیگران سیاسی را در تمام مقیاسها، از مقیاس حکومتی بگیرید تا مقیاس یک حزب، یک نهاد، یک بازیگر فردی به خود جلب میکنند. آنها این ارزشها را به موضوع رقابت و کشمکش تبدیل میکنند. فضای شهر یک بستر و کانتکس رقابتی برای بازیگران سیاسی می شود. مطالعات اینها در حوزه جغرافیای سیاسی شهر قرار میگیرد. شهر مرکز تعارضات است، شهر مرکز رقابت بین اپوزیسیون و حکومت است. حکومتها در پایتختها سرنگون میشوند. حکومتها در پایتختها تأسیس میشوند. بنابراین شهرها در جابهجایی قدرت سیاسی نقش اصلی را بازی میکنند. به همین خاطر است که رقبای سیاسی سعی میکنند خودشان را به مهمترین نقاط شهری برسانند تا ارزشها و موقعیتهای شهری مهم شهری را کنترل کنند و بتوانند رقبای سیاسی خودشان را به چالش بکشانند.
4- کارکردهای سیاسی عناصر ساختی درونشهری. هرکدام از عناصر کالبدی درون شهر یک کارکرد سیاسی ویژه دارند. میادین، چهارراهها، محورها، محلات، حاشیه شهر، مرکز شهر و غیره کارکرد سیاسی خاصی دارند. مثلا میدان انقلاب، میدان شوش، چهارراه ولیعصر و فلان جا. اینها هرکدام یک ارزش سیاسی خاصی دارند. بازیگران سیاسی برای اینها نقشه میریزند، ادراکاتی از این ارزشها، مکانها و عناصر ساختی درونشهری دارند. بنابراین میادین، محورها برای آنها معنای سیاسی دارند. مثلا محور امام حسین(ع) به انقلاب و آزادی یک معنایی دارد، محور خیابان شقایق یک معنای دیگری دارد. شما توجه کنید در جریان بیداری اسلامی یا بهار عربی، عناصر ساختی و مرکزی شهرهای قاهره، صنعا، تونس، طرابلس و غیره نقش اصلی را بازی میکردند. میادین اصلی آنها نظیر التحریر قاهره و لولوی منامه در بحرین نمادین شدند و اینها حکومتهای مربوطه را به چالش کشیدند. میدانهای انقلاب و آزادی در جریان انقلاب اسلامی در ایران نقش سیاسی در جابجایی قدرت و حکومت ایفا کردند و نمادین شدند. بنابراین نقش و کارکرد سیاسی این عناصر فضایی یا کالبدی درونشهری یکی از موضوعات جغرافیای سیاسی شهری است که بهندرت روی اینها کار شده است.
5-شهر بهمثابه فلسفه و قلمرو دولت محلی: شهر کانونی است که در اینجا دولت محلی یا لوکال گاورنمنت شکل میگیرد. اگر چیزی بهعنوان شهر نبود، لوکال استیت/ لوکال گاورنمنت یا دولت محلی شکل نمیگرفت. در شهر است که شهروندان یاد میگیرند چطور خودشان را اداره کنند. در شهر است که دموکراسی را یاد میگیرند. در چارچوب محلی گرایی شهری است که دموکراسی تمرین میشود و شهرنشینان و شهروندان دموکراسی را یاد میگیرند. از دموکراسی محلی است که شهروندان میتوانند به دموکراسی ملی و دموکراسی بینالمللی برسند. پس شهر و دولت محلی کانون تمرین دموکراسی برای شهروندان یا دموکراتیک اندیشیدن است.
6-رابطه دیالکتیکی سیاست و فضا در شهر: شهر و سیاست رابطه دیالکتیکی باهم دارند، فضا بر سیاست تأثیر میگذارد و سیاست بر فضا، و بدین ترتیب جثه و جان شهر در یک رابطه دیالکتیکی و پیش رونده شکل میگیرد. آن چیزی که از شهر مثل یک موجود زنده می بینیم که از یک نقطه آغازین تبدیل میشود به یک کلانشهر، تبدیل میشود به یک ابر شهر، تبدیل میشود به یک متروپولیتن، اینها همه محصول تعامل دیالگتیکی فضا و سیاست است. رابطه دیالکتیکی سیاست و فضا است که شهر را شکل میدهد. شهر اگر خوب است، محصول سیاست خوب است، اگر خراب است، محصول سیاست خراب است. توجه داشته باشید، سیاست نقش اصلی را در شکلگیری، توسعه، رشد هنجارها یا ناهنجاریهای فضایی شهر ها بازی میکند. بنابراین بدون در نظر گرفتن مؤلفه سیاست در حیات شهر هیچ برنامهریزیی به نتیجه مطلوب نمیرسد. قابلتوجه برنامهریزان شهری، قابلتوجه شهر سازان، قابلتوجه برنامه ریزان مسائل شهری، قابلتوجه برنامهریزان منطقهای، قابلتوجه مدیران شهری. شما اول باید سیاست را بفهمید. بنابراین این رشته ها نیاز دارند که در برنامههای درسیشان دروسی از حوزه جغرافیای سیاسی داشته باشند. اگرنه برنامههای آنها ناقص خواهد بود. کارشناسانی که به برنامه ریزان شهری تبدیل میشوند، ناتوان تربیت خواهند شد. این یک توصیه دوستانه است.
7-بحرانهای شهری و مسائل امنیتی: این مورد، خود داستان مفصلی دارد و من وارد آن نمیشوم. بحث آرامش در شهر، آشوبها، تظاهرات، شورشها، مسائل امنیت شهری، مسائل جرم و جنایت در شهر و ساختارهای اجتماعی، فضاهای مستعدی که شهرها در این زمینه دارند. اینها از حوزههای مهمی است که جغرافیای سیاسی شهر به آن میپردازد.
8-ساختار سیاسی فضای شهری: شهر برای اداره مطلوبش، نیاز به تقسیم سلسله مراتبی فضایی و یک ساختار سیاسی/فضایی مناسب دارد. شهرها منطقه بندی اداری و ناحیه بندی رأی دارند، مرکز/ پیرامون دارند، عدالت و بیعدالتی فضایی دارند، برنامهریزی فضایی دارند. همه اینها در بحث ساختار فضایی شهر که هم سیاست روی آن تأثیر دارد و هم خود این بر روی سیاست تأثیر دارد در جغرافیای سیاسی شهر موضوعیت پیدا می کنند. منطقه بندی اداری، ناحیه بندی انتخاباتی شهر، سلسلهمراتب فضایی شهری و طراحی آن، آمایش درونی شهر (آمایش سیاسی- اداری شهر) و حوزهبندی رأی از کارهایی است که باید جغرافیدانان سیاسی انجام دهند. البته جغرافیدانان سیاسی تا حالا کمتر در این زمینه کار کرده اند، یا وارد این حوزهنشده اند و این قسمت کار مغفول مانده است. البته چون ضرورت بوده، بناچار برنامهریزان شهری این کار را انجام میدادهاند، هر چندکار آنان نبوده است. میبینید که یک منطقه بندی آشفته و بسیار آنارشیتیک در شهرهای ایران دارید. بروید مطالعه کنید. آقای دکتر محمد پور در اینجا هستند. رساله دکترایش را بر روی این موضوع در تهران کار کرده است. اولین بار هم آقای دکتر پاپلی مقالهای راجع به ساختار آشفته منطقه بندی شهر مشهد در مجله تحقیقات جغرافیایی چاپ کرده است. آنها خیلی قشنگ این آنارشی حاکم بر منطفهبندی شهری ایران که شهروندان را آزار میدهد و همه امور شهر را دچار مشکل میکند و تعارضات سازمانی را سبب میشود توضیح داده اند. این واقعیت نامطلوب، متأسفانه در شهرهای ایران وجود دارد و جغرافیدانان سیاسی باید وارد کارشوند. بدیهی است که انجام آن کار جغرافیدانان شهری و شهر سازان نیست.
9-شهر و قدرت: توضیح دادم که شهر تولید قدرت میکند. قدرت هدف بازیگران سیاسی است. شهرها عرصه نبرد قدرت بین بازیگران سیاسی در همه سطوح و گونه ها است. قدرت هم در حوزه انگیزش و عامل، و هم در حوزه خروجی و کارکرد موردتوجه بازیگران سیاسی است. همینجاست که موضوع ژئوپلیتیک شهری معنی پیدا میکند. بعضیها میگویند چرا شهرها بحران دارند، چرا درست نمیشوند. مناسبات قدرت در بین بازیگران و تلقیهایی که از ابزارهای قدرت و نقشآفرینی قدرت در ابزارهای شهری دارند و همچنین نیروهای اقتصاد سیاسی شهر، اینها در شهرها تعیینکننده هستند و گاهی وجود بحران را توجیه می کند. بدین معنی که تداوم بحران در شهرها منافع نیروهای اقتصاد سیاسی را تامین میکند و برای آنها فرصت کارآفرینی و تولید سود را تضمین میکند . اقتصاد سیاسی به جغرافیای سیاسی مربوط نیست، خودش یکرشته مستقل در حوزه علم اقتصاد است ولی مسائل اقتصاد سیاسی و اقتصاد سیاسی شهر در جغرافیای سیاسی تأثیر دارد.
10-آخرین موردی که باید عرض کنم، شهر و روابط بینالملل و سیاست خارجی است: شهر در سیستم بینالمللی و فرایندها و سیاست بین الملل نقشآفرینی میکند، بهخصوص شهرهای پایتختی. شهرها کارکردهای بینالمللی دارند. نمیخواهم بگویم کارکرد بینالمللی حتماً در شهرها رخ میدهد. این تصور از ذهن برخی از برنامهریزان شهری و آنهایی که مدعی کلانشهر شدن تهران هستند باید خارج شود. این امر بار فضایی جدید برای شهر تهران ایجاد میکند و آنرا با بحرانهای جدیدی مواجه میکند. شما میتوانید نقش بینالمللی را به شهرهای دیگر بدهید. فرانکفورت در کشور آلمان یک شهر مرکز شهرستان است ولی نقشهای بینالمللی وسیعی در جهان دارد. مثلا نقش ارتباطی، مالی، اقتصادی، و فرهنگی. میتوان منابع را توزیع فضایی کرد. لزومی ندارد که همه نقشهای بینالمللی بهخصوص در حوزه ارتباطی و اقتصادی در تهران و پایتخت باشد. پایتخت فقط باید نقش سیاسی بینالمللی را بعهده داشته باشد. بقیه نقشها را باید به شهرهای دیگر داد و الا شهر تهران و پایتختها دچار دردسر میشوند.
علاوه بر این بحث خواهرخواندگیهای شهری، رقابتهای ژئوپلیتیکی در شبکههای شهری جهانی و بینالمللی، دیپلماسی شهری و نظایر آنها موضوعاتی هستند که در حوزه شهر و روابط بینالملل قرار میگیرند و توسط جغرافیدانان سیاسی قابل مطالعه می باشند.
تمام ده مورد مزبور موضوعات و تاپیک هایی هستندکه میتوانند موضوعات تازهای باشند برای دوستان و علاقهمندانی که در حوزه جغرافیای سیاسی شهر میخواهند کار کنند تا ادبیات علمی در این حوزه را تولید کنند و توسعه ببخشند.
در پایان سخنم، توصیه ای هم برای مدیران سیاسی فضای ملی و سیاستمداران کشور دارم. دوست عزیز ما هم پیشتر در حوزه شهرداریها صحبتی کردند. دوستان اگر میخواهید فضای جغرافیایی بهخصوص سیستم شهری را به سامان کنید، اول از طریق مدیریت جریان پول در فضای ملی و منطقه ای وارد شوید. جریان پول را در فضای ملی باید مدیریت کرد. تراکم پول در شهرها عامل اصلی افزایش جثه و جان شهرهاست. جمعیت با پول همبستگی مثبت دارد. بین حجم پول و حجم جمعیت و حجم شهرها رابطه همبستگی مثبت و مستقیمی وجود دارد. بنابراین شما اگر میخواهید شهرها را دستکاری کنید، باید جریان پول را دستکاری کنید. بنگاههای پولی در شهرها مثل قارچ میرویند. مؤسسات پولی، بیمهها، بانکها در خیابانهای اصلی شهرهای ایران بویژه تهران و پایتخت و کلانشهرها مثل قارچ می رویند. شما اگر میخواهید تراکم زدایی از شهرها کنید (اینجا بحث تراکم زدایی است بحث تمرکززدایی نیست) باید جریان پول را به سمت فضاهای حاشیهای و سایر فضاهای کشور سمت گیری و پرتاب کنید. در ایران کنونی همه پولها جریان پیدا کنند به شهرهای اصلی کشور، و متاسفانه شهرهای فرعی، روستاها ، و شهرهای پیرامونی لاغر میمانند. اگر در انسان جریان خون ضعیف شود، لاغر می شود و میمیرد. پول به مثابه گلبول قرمز خون است در جان شهرها و سکونتگاهها. بنابراین فراز و فرود سکونتگاههای شهری و روستایی تابع حجم پول در گردش در درون آنهاست. جریان پول را مدیریت کنید. پولها باید به فضاهای شهری و روستایی پیرامونی پرتاب شود. پولها در شهرهای بزرگ متمرکز هستند.
پرتاب پول به شهرهای پیرامونی و حاشیهها موکول است به یک سیاست هدفمند و برنامهریزیشده. اینکه انبان پول را به پشت ببندید و مثل یک کشاورز ناشی بریزید در یک فضای جغرافیایی خشک، پرنده ها اینها را برمیدارند، میبرند و یک دانه پول بهجا نمیماند. مثل یک کشاورز خبره پول را بکارید و کشاورزی کنید، تا یک دانه پول بشود، هفتاد تا پول. آنوقت است که مناطق حاشیه پیشرفت خواهند کرد. منابع پولی کشور هم نابود نخواهند شد. بحرانهای فضایی هم توسعه پیدا نخواهند کرد. پراکنش پول در فضای ملی، مدیریت جریان پول در فضای ملی، باید هدفمند و برنامهریزیشده باشد. تحقق این امر یک اراده سیاسی قدرتمند لازم دارد. اراده سیاسی که فقط باید هیئت حاکمه کشور این اراده را در پیش بگیرد. هیئت حاکمه کشورها از نظر جغرافیای سیاسی چهار نهاد دارد. رئیس کشور و حکومت که در ایران مقام رهبری است، قوه مقننه، قوه قضائیه، قوه مجریه. این چهارتا نهاد باید در تعامل با هم این سیاست را در پیش بگیرند و این سیاست نیز الزاما سه ویژگی دارد. یعنی باید: مصمم باشد، منسجم باشد و مستمر باشد تا جواب بدهد.
با تشکر از حوصلهای که به خرج دادید. موفق باشید
بازدید کل: 708 , بازدید امروز: 1
دکتر محمدرضا حافظ نیا متولد۱۳۳۴ در روستای خراشاد شهرستان بیرجند، و استاد پایه 44 گروه جغرافیای سیاسی دانشگاه تربیت مدرس است. تخصص ایشان جغرافیای سیاسی و ژئوپلیتیک است. وی در سال ۱۳۶۹ به عنوان اولین فارغ التحصیل دوره های دکتری دانشگاه تربیت مدرس موفق به اخذ مدرک دکتری در رشته جغرافیای سیاسی شد.
0 نظرات