تقدیر از دکتر محدرضا حافظ نیا به عنوان استاد سرآمد آموزش عالی کشور

در سومین همایش آموزش عالی که هجدهم اردیبهشت ماه 1397 در دانشگاه شهید بهشتی برگزار شد؛ سرآمدان آموزش عالی دانشگاه های کشور معرفی شدند.

در این مراسم از 11 نفر از اساتید برجسته کشور به عنوان سرآمدان آموزش عالی تقدیر شد که یکی از آنان دکتر محمد رضا حافظ نیا عضو هیات علمی گروه جغرافیای سیاسی دانشگاه تربیت مدرس بود.

تجلیل از دکتر محدرضا حافظ نیا به عنوان استاد سرآمد آموزش دانشگاه تربیت مدرس

در مراسم گرامیداشت روز استاد، از دکتر محمدرضا حافظ نیا، دکتر سعید سمنانیان، دکتر جعفر توفیقی و دکتر ابراهیم راستاد به عنوان اساتید سرآمد آموزشی دانشگاه تربیت مدرس تجلیل بعمل آمد.

 

بحثی کلاسی در زمینه مفهوم پوپولیسم در دموکراسی

بحثی کلاسی در زمینه مفهوم پوپولیسم در دموکراسی

از دکتر محمدرضا حافظ نیا

مهر 1396

دولتها و حاکمان ناشی، مغرور و خود رای، معمولا جز تخریب ره آورد دیگری ندارند. قرار گرفتن این گونه افراد در قدرت، ایجادکننده نوعی باور کاذب در آنان است که تصور می کنند این­ها مظهر قدرت­ اند و هر تصمیمی که بگیرند قابل اجراست. توهمی در آنان شکل می­گیرد که همه باید از آنها پیروی نموده و آنان را همراهی کنند. این توهمی خطرناک است. غرور قدرت آنان را فرا می­ گیرد و در سیستم سیاسی آنها نیز نهادینه می شود. این شروع زوال است.

متاسفانه گاهی اوقات چنین انسان­هایی مقبول توده ملت­ خود می­شوند و در پروسه دموکراتیک رأی می­آورند و قدرت سیاسی را نیز قبضه می کنند. اینها رویکردشان بیشتر تخریب است تا ساختن. با وجود اتاق­های فکر و مراکز مشاوره راهبردی، این افراد توجهی به نظرات آنها نمی کنند و کسی جز خود را قبول ندارند.

اطلاق واژه پوپولیست هم که به آن اشاره شد واژه دقیقی برای این افراد نیست. چون بازیگران و سیاست­مداران در تمام دنیا به نحوی پوپولیست هستند. زیرا اگر رویکرد و سیاست­ پوپولیستی را در پیش نگیرند؛ رأی نمی­آورند! بنابراین افکار عمومی عوام را باید جلب کنند. جوامع بشری و آحاد ملتها با علم به لحاظ کردن فرایند توسعه یابی مستمر، حتی در جوامع پیشرفته، بدو بخش عوام و غیر عوام تقسیم می شوند، و همواره بخش عوام از اکثریت برخوردارند و غیر عوام در اقلیت قرار دارند. ملاک موفقیت در پروسه های دموکراتیک در کشورهای جهان نیز کسب اکثریت آرای شهروندان که عوام و توده ها هستند می باشد. بنابراین بازیگران سیاسی در پارادایم دموکراسی، ناگزیر از اتخاذ رویکرد عوام گرایی و برنامه های تبلیغی و سیاستهای عوام گرایانه هستند تا بتوانند افکار و آرای عوام و توده مردم را به سمت خود جلب نموده و حفظ نمایند. در غیر اینصورت رای نمی آورند، و رقیب عوام گرا بر آنها پیروز می شود. اینگونه است که معمولا بازیگران سیاسی در فرایندهای دموکراتیک بعضا تبدیل به گانگسترهای سیاسی می شوند. بنابراین بنظر می رسد پوپولیسم و عوام­گرایی از ضرورتهای دموکراسی است. دموکراسی در ذات خود یعنی حکومت مردم و توده ها و به تعبیری عوام.  با رأی نخبگان و کارشناسان و متخصصین به تنهایی، که کسی رئیس جمهور کشوری نمی­شود! در پارادایم دموکراسی برای کسب قدرت سیاسی رأی عوام مورد نیاز است. اگر رأی عوام که اکثریت جامعه را تشکیل می دهند برگردد، بازیگر سیاسی از گردونه قدرت سیاسی بیرون می­افتد. پس تمام بازیگران سیاسی در جهان اعم از کشورهای پیشرفته و یا عقب مانده که به نوعی در پروسه کسب قدرت دموکراتیک تقلا می کنند به عوام گرایی مبتلا هستند و اطلاق پوپولیست در مورد همه آنان صادق است.

پاسخ به سوال دانشجوی دکتری: استاد، نظر شما در باره آینده برجام چیست؟

تحلیل ژئوپلیتیکی سناریوهای محتمل درباره برنامه جامع اقدام مشترک (برجام)

از دکتر محمدرضا حافظ نیا، مهر1396

سیستم برجام هشت رکن یا عنصر دارد: روسیه، چین، آلمان، فرانسه، بریتانیا، اتحادیه اروپا، ایران و امریکا. اینها هشت عنصر اصلی توافق برجام هستند، که تاییدیه شورای امنیت سازمان ملل را نیز کسب کرده است.

باید تأکید کرد که کشورهای آلمان و فرانسه در این سیستم دو جایگاه و نقش دارند. یک جایگاه و نقش، تحت عنوان شخصیت ملی کشورشان است و جایگاه دیگر به عنوان عضو اتحادیه اروپا.

در شخصیت حقوقی، تابع اتحادیه اروپا هستند و سخن شان در آن جایگاه، از زبان خانم موگرینی قابل استماع است. به عنوان نماینده 27 کشور اروپایی.

فرانسه و آلمان ضمن اینکه از طرف خودشان حرف میزنند؛ ملزم به هماهنگی با خانم موگرینی نیز می باشند.

البته همه اینها جزو سیستم غرب هستند که رهبری آن نیز با ایالات متحده آمریکاست. از این جهت است که آمریکا توقع همراهی آنها را دارد.

در شرایط کنونی چند سناریو در باره برجام متصور است:

سناریوی نخست، این است که ایالات متحده آمریکا از سیستم برجام خارج شود؛ و بدنبال آن سایرین هم از برجام خروج کنند و برجام منحل شود.

انحلال برجام با خروج آمریکا، از نظر ژئوپلیتیکی یعنی تثبیت موقعیت برتری ایالات متحده آمریکا. یعنی پیامی خوب برای ایالات متحده آمریکا و پیامی بد برای سایرین؛ از جمله ایران. یعنی موقعیت آمریکا در جایگاه سلطه جهانی و نظام تک قطبی تثبیت می شود. این نشان­دهنده قدرت برتر ایالات متحده خواهد بود و قدرت آمریکا در تعبیری ژئوپلیتیکی، بازساخت می­شود. این پیام بدی برای چهانیان است که باید سلطه ایالات متحده آمریکا را کماکان بپذیرند. زیرا سرباز زدن از تصمیم آن مستوجب تنبیه است.

سناریوی دوم، این است که ایالات متحده آمریکا بپذیرد که در برجام بماند.

 این پیام بدی برای آمریکا خواهد بود. زیرا عقب­نشینی از مواضع به حساب می آید و حیثیت آن در سیستم ژئوپلیتیکی جهانی مخدوش می شود. بنابراین سایرین اطاعت­پذیری محض از آمریکا نخواهند داشت. مثل قدرتی که دچار ضعف شده و در مجموعه کشورها تحقیر می شود. یعنی کاهش یا سقوط منزلت ژئوپلیتیکی آمریکا را در سیستم جهانی در پی دارد. این پیامی بد ولی ضعیف برای ایالات متحده آمریکا خواهد بود و پیام ضعیف خوبی برای سایرین.

سناریوی سوم، اینکه آمریکا از سیستم خارج شود ولی سایرین نه، و برجام پابرجا بماند.

 در این صورت این پیامی خوب و قوی برای جهانیان، و پیام بسیار بدی برای ایالات متحده آمریکاست. چون نشان از حرکت آمریکا به سمت ایزوله شدن دارد. بقیه اطاعت و تبعیت نمی کنند و موقعیت برتری آمریکا را نمی پذیرند. یعنی به قدرت و غرور ایالات متحده آمریکا بی­توجهی می شود. این پیام خوبی برای سیستم ژئوپلیتیک جهانی است که بیانگر حرکت سیستم جهانی به سمت نظام چند ­قطبی است. یعنی نظام شبه تک قطبی، بعد از یک ربع قرن و پس از پایان جنگ سرد به این سو منقضی می­شود. این پیام یک تغییر اساسی در نظام ژئوپلیتیک جهانی محسوب می شود.

سناریوی چهارم، این است که آمریکا با شرایطی در برجام بماند. یعنی مصالح و منافع ایالات متحده آمریکا سبب ­شود که رئیس جمهور ترامپ را وادار کنند تا به صورت مشروط در برجام بماند.

این حالت مشروط برای ایران حامل پیام خوبی نیست. ولی برای ایالات متحده آمریکا پیام خوبی است. یعنی آمریکا همراه با منت گذاشتن بر سر متحدین غربی و سایر عناصر برجام درآن می­ماند. ولی از نظر آن کشور، فضای گفتگو باید ادامه پیدا کند، تا برجام اصلاح شود. این موضع، می تواند متحدین ایالات متحده آمریکا در سیستم غرب را جذب کند و با اتخاذ این موضع آمریکا می تواند موقعیت هژمونیک خود را در سیستم جهانی تداوم بخشد. سپس آلمان و فرانسه و اتحادیه اروپا، ناگزیر خواهند شد تا با ایالات متحده آمریکا کنار بیایند. به احتمال زیاد دولت آمریکا با طرح شرایطی از تفاهم  برجام خارج نشود. وقتی آمریکا می گوید به صورت مشروط در برجام می­مانم یعنی می خواهد با این روش منزلت ژئوپلیتیکی خود را در سیستم تضمین کند. یعنی با بهره گیری از موضع اقتدار سنتی در سیستم جهانی و نیز ابزارهای فشار، بقیه را وادار به متابعت و همراهی با خود ­کند.

بنظر می رسد موضع جمهوری اسلامی ایران هم در همه حالات مزبور این باشد که برجام را با همین محتوا و وضع کنونی حفظ نماید.

 

 

 

معرفی کتاب آرا و نظریه های علمی دکتر محمدرضا حافظ نیا

خداوند بزرگ را شکر گذارم که به من توفیق داد تا همراه با پویش علمی دانشمندان رشته های مختلف و جریان خروشان و فزاینده تولید معرفت و دانش بشری، گام کوچکی در مسیر تولید علم و معرفت در حوزه تخصصی خویش یعنی جغرافیای سیاسی و ژئوپلیتیک بردارم.

آنچه پیش روی علاقمندان و خوانندگان این مجموعه قرار دارد حاصل یک ربع قرن پویش و تلاش علمی اینجانب است که با رویکرد عقلگرایانه و اندیشه محور تولید شده است. به عبارتی محصول ذهن مکاشفه ای است که توانسته از طریق بررسی و تفکر پیرامون تجارب محدود و پراکنده پدیده ها، به آنها نظم و سامان داده و طرح کلی واقعیت آن را در جهان کشف، و در قالب گزاره های نظری و یا نظریه علمی بیان نماید.

از همکار عزیز و تلاشگرم جناب آقای دکتر سید عباس احمدی تشکر می کنم که دست به این ابتکار عمل زده و نسبت به بررسی و تدوین این مجموعه به شکلی خوب و قابل بهره برداری برای علاقمندان اقدام نموده است.

تولید چنین اثری پس از لطف و توفیق خداوند متعال، علاوه بر تلاشهای اینجانب محصول خدمات و همکاریهای کسانی است که مرا همیشه مرهون خود نموده اند. بنابراین قبل از همه مرهون والدینم مرحوم رجب حافظ نیا و مرحومه خدیجه خراشادی زاده هستم که وجود، قابلیتها و رشد خودم را از آنها دارم. متاسفانه آنها نتوانستند زندگی مشترکشان را به پایان ببرند. تقدیر این بود که پدرم در جوانی دار فانی را وداع کند و مادرم با توکل بر خداوند و با عزمی راسخ و با تحمل رنج و مشقت فراوان فرزندان یتیم خود را پرستاری نماید و بنا به وصیت شوهرش آنها را از روستا روانه تحصیل در شهر کند و سختی راه را بجان بخرد. خداوند آنها را قرین رحمت خود بنماید.

بیشتر بدانید

بیانیه دکتر محمدرضا حافظ نیا برای حضور و داوطلبی در انتخابات دوره دوازدهم ریاست جمهوری در سال 1396

 

 

بیانیه دکتر محمدرضا حافظ نیا برای حضور و داوطلبی در انتخابات دوره دوازدهم ریاست جمهوری در سال 1396

 

بسم الله الرحمن الرحیم

مَن اَصبَحَ و لَم یَهتَم باُمورِ المُسلمینَ فلیس بمُسلِمِ، و مَن سَمَع رَجلاً یُنادی….

مردم عزیز و شریف ایران: با سلام و احترام،

اینجانب فریاد درد و رنج شما را شنیده و درک می کنم چون خودم همانند شما آن را با تمام وجود تجربه کرده و می کنم. درد و رنج فزاینده ناشی از: بیکاری؛ گرانی؛فقر و فلاکت، فساد گسترده و چند بعدی؛ تخریب منابع و بنیادهای زیستی کشور؛ ضایع کردن ثروتهای ملی؛ ناشی گری و ناتوانی برخی مدیران سیاسی و اجرایی؛ باند بازی سیاسی، رانت خواری شبکه های مافیایی سیاسی و اقتصادی، اشرافیت طبقه مسلط اجتماعی، بازیگران و مقامات سیاسی لمس و بی درد، بوروکراسی اداری آزار دهنده، بهم خوردن تعادل جغرافیایی کشور و بحرانی شدن زیستگاه ملت ایران (ارومیه، گرد و غبار، سیل و…)، بی عدالتی و تبعیض اجتماعی، اقتصادی و فضایی، ناامنی های طبیعی و سیاسی، فضای اجتماعی یاس آور و غم زده، ناامیدی و ناکامی جوانان به عنوان صاحبان آینده کشور، چاپلوسی و تملق، رشوه و رانت خواری، تحقیر اندیشه، گفتمانهای سیاسی داخلی و بین المللی تنش زا و غیر آن، که همه آنها عمدتا محصول عملکرد حوزه سیاست، یعنی سیاست گذاریها، قوانین و مقررات نادرست و نیز مدیریت سیاسی و اجرایی ناتوان و اقدامات ناشیانه و نامناسب دولتها و سازمانهای حکومتی طی سالیان متمادی گذشته تا کنون می باشد.

بر این اساس بنده به عنوان استاد دانشگاه که از بینش و دانش تخصصی در زمینه کشورداری بهینه و نیز توان مدیریتی و اراده سیاسی قوی برخوردار است صرفا با هدف ادای تکلیف الهی و ایفای تعهد اجتماعی و ملی و به حکم حدیث شریف نبوی مذکور آمادگی خود را برای بدوش کشیدن مسئولیت ملی رنج زدائی از زندگی مردم ایران و نیز ساختار سازی برای ایرانی قدرتمند، پیشرفته و سربلند به عنوان داوطلب ریاست جمهوری سال 1396 اعلام می کنم.

برخی از ویژگی های بنده به شرح زیر می باشد:

بیشتر بدانید

Active Geostrategic Faults in the World

In the frame of the paradigm of competition between maritime (sea) and land strategies there are two grate geostrategic faults in global scale located at the West and East of the Eurasia that seems are the origins of current policies in the world. In fact, the global geostrategic confrontations are located in the onshore parts of the Eurasia. These confrontations are limited from East to onshore gap-line between land of Eurasia and Pacific Ocean, and from West to the gap-line between Eurasia and Europe and Africa. It looks that, European states and the USA and the maritime strategy allies have surrounded the land of Eurasia, and challenge the land strategy and its allies and enforce them to the spatial contraction. In opposite, Russia and China as the main actors of the land strategy try to cope with this challenge, and reach to the spatial expansion.

The global powers are in the two sides of these faults. It means that in the East gap-line of Eurasia the USA is in contrast with Russia and China, and in the West gap-line of Eurasia the USA and NATO are in geostrategic confrontation with Russia. These faults have geopolitical nature and philosophy. Because the actors of the both sides try to increase their geopolitical and geographical space in the global level, and also try not to allow the rivals to enter to their spaces. The process of their spatial expansion has two faces:

1. Geographical: increase in territory using dominance, annexation and occupation methods.

2. Geopolitical: increase in the power of control and influence in other areas.
Today there are five strategic and powerful actors in the global level that are categorized into two main global geostrategic realms. All of them are the UN Security Council members. These actors are as follows: the USA, Britain and France in sea geostrategic front; Russia and China in land geostrategic front.
 

 

گسل های ژئواستراتژیک فعال در جهان

در چارچوب پارادایم رقابت استراتژيهاي بحري و برّي در جهان، امروزه دو گسل بزرگ ژئواستراتژیک در مقیاس کروي و در غرب و شرق اوراسیا شکل گرفته است که به نظر میرسد سرچشمه سیاستهاي کنونی در جهان میباشند. در واقع سطح تقابل ژئواستراتژیک جهانی در طرفین خشکی اوراسیا قرار دارد. این تقابلها از یک سو در شرق و بر سطح گسل خشکی اوراسیا با اقیانوس آرام، و از سوي دیگر در غرب و بر سطح گسل قارههاي اوراسیا با اروپا و آفریقا قرار دارد. انگار که دولتهاي آمریکا و اروپا و متحدین استراتژي بحري به عنوان بازیگران استراتژیک پهنه هاي آبی اقیانوس هاي آرام و اطلس و پسکرانه هاي آنها، دولتهاي روسیه و چین و متحدین استراتژي برّي به عنوان بازیگران استراتژیک پهنه خشکی اوراسیا را به محاصره در آورده و به چالش انقباض فضایی میکشند. روسیه و چین نیز براي خروج از این چالش و شکستن محاصره و نایل آمدن به انبساط فضایی قلمرو خود، با تمام قوا به مقابله با آنها برخاسته اند.

در طرفین هریک از گسل های مزبور بازیگران اصلی قدرت در سطح جهانی وجود دارند. یعنی در گسل شرق اوراسیا آمریکا با چین و روسیه، و در گسل غرب اوراسیا روسیه با آمریکا و ناتو در حالت تقابل و رقابت ژئواستراتژیک قرار دارند. گسل های مزبور نیز دارای فلسفه و ماهیت ژئوپلیتیکی هستند. زیرا بازیگران مزبور در تقلا و کشمکش برای قلمروسازی جغرافیایی و ژئوپلیتیکی در فضای کروی و نیز دورکردن رقیب از قلمروهای مفروض و متصور خود می باشند. فرایند قلمرو سازي(انبساط فضایی)آنها داراي دو بعد است:

1- جغرافیایی: گسترش فضا از طریق سلطه، الحاق و تصرف سرزمین بیشتر؛

2- ژئوپلیتیکی: گسترش قدرت کنترل و حوزه نفوذ در فضاهاي جغرافیایی دیگران. 

در جهان کنونی پنج بازیگر استراتژیک و قدرتمند در مقیاس کروي وجود دارد که به همراه متحدین خود، در دو جبهه ژئواستراتژیک جهانی متشکل شدهاند و جملگی از اعضاي دائم شوراي امنیت سازمان ملل نیز میباشند. آنها عبارتند از: ایالات متحده آمریکا، انگلیس و فرانسه در جبهه ژئواستراتژي بحري، و روسیه و چین در جبهه ژئواستراتژي برّي.

 

برای دانلود فایل کامل متن مقاله به ادامه مطلب رجوع کنید.

بیشتر بدانید

بنای آگورا در آتن – زادگاه دموکراسی

 

بنای تاریخی و بازسازی شده آگورا در شهر آتن ـ یونان.
گفته می شود اینجا قلب حیات شهر آتن در دوره یونان باستان بوده است و دموکراسی در اینجا متولد شده و به سایر جاها گسترش یافته است.

بیشتر بدانید

ظهور ملی‌گرایی جدید در جهان

 این سخنرانی در شهریور سال 1390 (بیش از پنج سال پیش) توسط اینجانب و به میزبانی انجمن ژئوپلیتیک ایران، در محل خانه اندیشمندان علوم انسانی در تهران انجام شد. موضوع سخنرانی بیان شکل گیری رویداد ژئوپلیتیکی جدیدی در جهان تحت عنوان ” ملی گرایی جدید در جهان ” بود که در مرحله جنینی قرار داشت و به عنوان یک نیروی موثر خبر از ایجاد تغییرات گسترده ژئوپلیتیکی در ابعاد جغرافیایی/فضایی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و امنیتی جهان می داد.

آن روزها که موضوع ظهور نئو ناسیونالیسم یا ملی گرایی جدید در جهان را مطرح و بحث می کردم، چندان مورد توجه قرار نگرفت. حال که با گذشت 5 سال از انجام سخنرانی مزبور پیش بینی های آن در قالب رویدادهای مهمی در جهان در حال تحقق یافتن است (مانند: خروج انگلستان و بریتانیا از اتحادیه اروپا؛ تحول در ساختار سیاسی آمریکا و پیروزی اندیشه ملی گرایانه ترامپ در آن کشور؛ فعال شدن نیروهای راست و ملی گرا در کشورهای اروپایی و نشست مشترک اخیر و جنجالی آنها در کوبلنز آلمان؛ چالش پیش رونده تضعیف یا فروپاشی سیستم منطقه ای اتحادیه اروپا و ترانس پاسیفیک؛ مقاومت ملی گرایانه سازه های اجتماعی، سیاسی و ملی در برابر پدیده مهاجرتهای بین المللی؛ تشدید اندیشه خودی و غیر خودی (غریبه) در بین ملتهای مختلف و غیر آن)، لازم دانستم متن سخنرانی را جهت اطلاع و بهره برداری خوانندگان علاقمند بر روی سایت خود قرار دهم. 

بیشتر بدانید

هویت جغرافیایی، سرچشمه عضویت کشورها در سیستمها و سازمانهای منطقه ای

1- هر کشوری در جهان از هویت جغرافیایی برخوردار است. یعنی از فضاهای جغرافیایی که در آن قرار دارد هویت می‌گیرد.

2- مبانی هویت جغرافیایی کشورها ممکن است تک بعدی یا چند بعدی باشد.

3- مبانی هویت جغرافیایی برای کشورها ایجاد حق طبیعی می‌کند.

4- حق طبیعی ناشی از هویت جغرافیایی، سرچشمه حق نقش آفرینی سیاسی برای کشور در سازمان و سیستم منطقه ای است.

5- کشورها به دلیل عضویت در فضاهای جغرافیایی مربوطه، از حق ذاتی عضویت در سازمانها و سیستم های منطقه ای برخوردار می شوند. به عبارتی عضو اصلی سازمان یا سیستم منطقه ای محسوب می‌شوند.

بیشتر بدانید

متن سخنرانی جغرافیای سیاسی و قلمرو سازی فرهنگی

                                                بسم‌ الله‌الرحمن‌الرحیم

 با سلام خدمت شما بزرگواران و با تشکر از معاونت پژوهشی سازمان و عزیزانی که فرصتی را فراهم کردند که خدمت شما باشم. بحثی که پیشنهاد شد، جغرافیای سیاسی و قلمرو سازی فرهنگی است. در واقع مأموریت اصلی سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی این است. کمتر رویداد سیاسی در جهان، منطقه، کشور و سطح محلی وجود دارد که به نوعی موضوع جغرافیای سیاسی نباشد. یکی از نقص‌های اساسی تحلیل‌ های سیاسی هم در سطح جهانی و هم  داخلی اینست که معطوف به مکان و فضای جغرافیایی انجام نمی شود. در سطح آکادمیک هم آنهایی که معطوف به مکان و فضا تحلیل سیاسی‌ شان را انجام می‌دهند معمولا قضایا را واقع‌ بینانه تر می‌بینند. ولی آنهایی که فارغ از این موضوع و در ذهن و تخیل خود تحلیل می‌کنند متأسفانه نمی‌توانند به درستی واقعیت و حقیقت مسئله را فهم کنند. وقتی حقیقت و واقعیت را به درستی فهم نکردید، هر بنایی بخواهید روی آن بسازید، مانند اینکه بخواهید برنامه‌ای را تدوین کنید یا راهبردی را تنظیم بکنید یا بخواهید آن را فرآوری بکنید یا در ارتباط با تبعات منفی آن واکنش‌ هایی را نشان بدهید، موفق نخواهید بود .

بیشتر بدانید