مبانی نظری «طرح ابتکار صلح هرمز» که توسط دکتر روحانی، رئیس جمهوری اسلامی ایران، به تاریخ سوم مهر ۱۳۹۸ در مجمع عمومی سازمان ملل متحد ارائه شد، نزدیک به سه دهه پیش در کتاب «خلیج فارس ونقش استراتژیک تنگه هرمز» بیان شده بود. کتاب مزبور حاصل رساله دکتری آقای محمدرضا حافظ نیا است که در سال ۱۳۶۹ در دانشگاه تربیت مدرس از آن دفاع شد و کتاب آن در سال ۱۳۷۱ از سوی سازمان سمت منتشر گردید. در تصاویر، استنتاجات ردیفهای ۱۶ و ۱۷ مندرج در صفحات ۴۹۵ و ۴۹۶ و نیز پیشنهاد صفحه ۵۰۱ کتاب، نظریه پایه «طرح ابتکار صلح هرمز» را نشان میدهد.
سخنرانی در همایش ” توسعه روستایی ایران، با تاکید بر الگوی اسلامی- ایرانی پیشرفت”
( دانشگاه تربیت مدرس، 8 اسفند 1397)
ابتنای الگوی اسلامی-ایرانی پیشرفت بر چیزی به نام هویت و هویت ملی قرار دارد. در واقع بنیان فلسفی الگوی اسلامی-ایرانی پیشرفت یا هر نوع الگویی از این دست، هویت ملی می باشد و این موضوع مستقیما با هویت ملی ایرانیان پیوند خورده است.
هویت یک نیاز طبیعی، غریزی و روانشناختی انسان است. هویت ملی نیاز بنیادین و اولیه هر انسان تبعه یک کشور مستقل در جغرافیای سیاسی جهان است. هر فرد انسانی جزئی از سازه انسانی مربوطه بنام ملت خاص است. از دید جغرافیایی منظور از سازه انسانی صرفا یک جامعه مشخص نیست. بلکه یک سازه انسانی، گروهی از انسان هایی را تشکیل می دهد که بر اساس روابط اکولوژیک به طور سیستماتیک از یک سو به فضای جغرافیایی زیستگاهشان وابسته هستند و از سوی دیگر از روابط اجتماعی برخوردار میباشند.
به عبارتی سازه انسانی از دو نوع وجه ارتباطی برخوردار است. یکی ارتباط افقی که در جامعه شناسی از آن به عنوان روابط اجتماعی تعبیر می شود. دیگری روابط عمودی که سازه انسانی زیست کننده در فضای جغرافیایی مربوطه، با زیستگاه خود (موطن) دارد که از دید علم جغرافیا از آن به روابط اکولوژیک تعبیر می شود. روابط اکولوژیک سرچشمه و بنیان حق طبیعی انسان هاست. یعنی اگر بخواهیم از حق طبیعی صحبت کنیم، ریشه و بنیانش به روابط اکولوژیکی سازه های انسانی با زیستگاهشان که همان مکان و فضای جغرافیایی سه بعدی هست بر می گردد. ملت یک سازه انسانی در کشوری مشخص است. ساکنین یک روستا سازه انسانی آن روستا هستند. ساکنین یک شهر سازه انسانی آن شهر هستند. ساکنین یک سازمان کارکردی سازه انسانی آن هستند، و همین طور اشکال دیگر سازه انسانی وجود دارد.
حق طبیعی سرچشمه حقوق دیگری است. از جمله حقوق سیاسی مثل تشکیل حکومت، حق تعیین سرنوشت، سیاست گذاری، تصمیم گیری در امور زندگی، حقوق شهروندی، حق زیست و حیات، حق توطن و غیره که همگی آنها استنادش بر حق طبیعی است و حق طبیعی استنادش به روابط اکولوژیکی است. روابط اکولوژیکی به روابط سازه انسانی با زیستگاه مربوطه یا مکان و فضای جغرافیایی بر می گردد.
The Origin of Modern Slavery as well as the Pains and Suffering of Humankind in the world
from:
Dr. Mohammadreza Hafeznia
From my view point, as a political geographer, human being and humanity in the world have been sacrificed by the thought and practice of three players throughout the history. They are the main source of slavery and suffering of human being in the past, present and probably future. Because they have endless desires and wishes naturally. They are:
1- Political Players and Institutions, who desire to control power and self-centered ruling;
They appear in the form of power gangsters, and deceive their people and nation with democratic face and processes. Really they have a despotic and imperialistic habit, and produce domination, war, poverty, injustice, oppression, exploitation, suffering, homelessness and so on against the people and citizens of the geographical spaces inside and outside their State. Unfortunately this is a bitter reality in the current democratic political systems of the world, perhaps the financial power of the candidates have the main role in them. I do not find a true and real democracy in the present world.
2- Economical Players and Institutions, who are unjust profiteer;
They stimulate the demand of consumption among people to produce more and more goods and services to earn further benefits. In this manner, they misuse from the engineers and technologies, exploit from workers and manpower similar to the slave that are obedient and humble in the company, make pressure on the geographical structure and living sources of the earth (globe), and ultimately threaten the safety and the environment of the humankind. They produce poverty, social and geographical injustice, social gap and classification, slavery, illness, sweetness less, and do not have any sentiment toward the people who have pain and suffering. Many times, they enjoy from the governments and political players support, and make the dangerous political economy forces.
3- Religious Players and Institutions, who are monopolist;
These kind of religious leaders and players are extremist and self-centric. The other religions are not tolerable for them. They suppose themselves as the exclusive representative of the God in the world. They misuse from the clean and pure believes of their followers, and place them against the followers of the other religions. In this manner they produce revenge, hatred, conflict, fight, war, suffering and so on against each other.
Beside these three groups, players and specialists in the field of Law and Management with creation of complicated networks of bureaucratic legal and administrative structures and institutions produce pain, suffering, contempt, a kind of slavery, anxiety and many problems for the people and citizens. Unfortunately, the specialists in these disciplinary try to theorize this bad situation. Bureaucracy, both traditionally and electronically, also institutional and organizational determinism and dictatorship are a big problem for human being and citizens in all States.
The worst is this, that many people and citizens as well as elites in the world believe and have accepted this bad situation as their assumptions, and obey from institutional determinism and dictatorship voluntarily.
I believe (rationally and empirically),the nature and functions of three groups mentioned above and institutional dictatorship with its output as bureaucracy (traditionally and electronically, IT…), are the main sources of the slavery, pains, anxiety, suffering, injustice, oppression and so on for the humankind in all societies and States. The point is this; the moral, legal and political systems have failed to find an effective way or paradigm for dissolve these problems.
Somebody may believe this situation is a historical trend and deterministic fate for human being, so the people and citizens are obliged to obey from this situation and should be compatible with it.
I believe theorists and academicians from the related fields specially Philosophy and Political geography, have a great mission to think and suggest a new optimal living style for human being and salvation from the historical suffering. They can find a certain way for freedom of human being from traditional, modernity, and post modernity slavery.
Certainly the aim of this living paradigm should be satisfaction of the citizens from their living in the world. This paradigm should contain and consider the God instructions for creatures, humane dignity/generosity and convenience, scientific laws of geographical ecosystems as living spaces of human societies, humane natural & civil rights, social and geographical justice, policy making based on scientific reports, elimination and reduction of bureaucracy, strengthening of the human sentiments in the societies, amendment and change the current living paradigms and assumptions of the human kind, alteration of the mentality and the way of thinking on political and social life and affairs.
اصول کشور داری در جغرافیای سیاسی
از: دکتر محمد رضا حافظ نیا
( استاد جغرافیای سیاسی دانشگاه تربیت مدرس، زمستان 1392 )
تبیین فلسفی جغرافیای سیاسی دریاها
از دکتر محمدرضا حافظ نیا (استاد جغرافیای سیاسی دانشگاه تربیت مدرس)
کلاس جغرافیای سیاسی دریاها، اسفند 1397
تنظیم از:
محمود نورانی؛ دانشجوی دکتری جغرافیای سیاسی، دانشگاه تربیتمدرس
با نگاهی به تاریخ علم در قرون گذشته، عنوان جغرافیای سیاسی دریاها به عنوان یک رشته و یک شاخه که ادبیات علمی مدونی داشته باشد وجود ندارد، ولی از قرون 15 و 16 میلادی چیزهایی در حوزه حقوق بینالملل، یا قاعدهگذاری در فضای دریایی وجود داشته است. همچنان که در حوزه جغرافیای سیاسی دریاها هم کنش سیاسی نسبت به فضای دریاها از قدیم الایام وجود داشته است. مثلا امور خاصی در حوزه جغرافیای سیاسی دریاها نظیر سلطه بر دریا، کنترل دریاها، نظریههای قدرت دریایی، کاربری دریا در حمل و نقل، تولید غذا و…وجود داشته است. اما ادبیاتی تحت عنوان جغرافیای سیاسی دریاها نداشتهایم و اینها ذیل عنوان جغرافیای سیاسی مدون نبودند. ولی الان آنها ذیل جغرافیای سیاسی دریاها قرار می گیرند.
جغرافیای سیاسی دریاها (Political geography of the sea)، به عنوان یک قلمرو معرفتی یا علمی در جغرافیای سیاسی محصول قرن بیستم است. چرا جغرافیای سیاسی دریاها در این زمان موضوعیت پیدا کرد.
از: دکتر محمد رضا حافظنیا
سازه انسانی عبارت است از مجموعه انسانهایی با یک یا چند ویژگی مشخص، که به صورت متشکل همراه با روابطی همبسته در یک زیستگاه جغرافیایی مشترک زندگی میکنند. هر سازه انسانی دارای هویت، سرنوشت، ساختار، منافع و اهداف مشترک میباشد. زیستگاههای مشترک سازه های انسانی همان سازه های فضایی/ جغرافیایی و یا اکوسیستمهای جغرافیایی هستند که دارای سلسله مراتبی از سطح میکرو تا سطح ماکرو میباشند و سازه های انسانی نیز به صورت سلسله مراتبی منطبق بر این سلسله مراتب فضایی جغرافیایی شکل میگیرند.
سوال: آیا گذار از ارتش وظیفه ای به ارتش حرفهای امکان پذیر هست؟
پاسخ: جوابش مشخص است. کاری نیست که امکانپذیر نباشد. باید شرایط آن فراهم شود. اولین شرط تحقق پذیری یک سیاست یا یک برنامه، اراده سیاسی دولت و حکومت است. یعنی اگر سران و مقامات سیاسی یک کشور تصمیم جدی بگیرند و بخواهند سیاست یا برنامهای را اجرا کنند میتوانند تا حد زیادی شرایط انجام آنرا فراهم، و آن سیاست را عملیاتی و اجرا کنند.
مهمترین مسئلهای که در رابطه با تحول از ارتش وظیفه ای به ارتش حرفهای وجود دارد، مسئله تامین منابع مالی آن است. چون نیروی انسانی ارتش حرفه ای کادر و کارمند رسمی دولت محسوب میشود و باید منابع مالی برای تامین حقوق آنها فراهم باشد. مثلا در یک ارتش نیم میلیون نفری حرفه ای، طبیعتا نیم میلیون نفر حقوق بگیر دولت یا حکومت محسوب میشوند. ضمن اینکه می توان منابع مالی و اعتبارات سالیانه ارتش وظیفه ای که بسیار قابل توجه می باشد را در بودجه سالیانه کشور به ارتش حرفه ای اختصاص داد.
در سومین همایش آموزش عالی که هجدهم اردیبهشت ماه 1397 در دانشگاه شهید بهشتی برگزار شد؛ سرآمدان آموزش عالی دانشگاه های کشور معرفی شدند.
در این مراسم از 11 نفر از اساتید برجسته کشور به عنوان سرآمدان آموزش عالی تقدیر شد که یکی از آنان دکتر محمد رضا حافظ نیا عضو هیات علمی گروه جغرافیای سیاسی دانشگاه تربیت مدرس بود.
در مراسم گرامیداشت روز استاد، از دکتر محمدرضا حافظ نیا، دکتر سعید سمنانیان، دکتر جعفر توفیقی و دکتر ابراهیم راستاد به عنوان اساتید سرآمد آموزشی دانشگاه تربیت مدرس تجلیل بعمل آمد.
بحثی کلاسی در زمینه مفهوم پوپولیسم در دموکراسی
از دکتر محمدرضا حافظ نیا
مهر 1396
دولتها و حاکمان ناشی، مغرور و خود رای، معمولا جز تخریب ره آورد دیگری ندارند. قرار گرفتن این گونه افراد در قدرت، ایجادکننده نوعی باور کاذب در آنان است که تصور می کنند اینها مظهر قدرت اند و هر تصمیمی که بگیرند قابل اجراست. توهمی در آنان شکل میگیرد که همه باید از آنها پیروی نموده و آنان را همراهی کنند. این توهمی خطرناک است. غرور قدرت آنان را فرا می گیرد و در سیستم سیاسی آنها نیز نهادینه می شود. این شروع زوال است.
متاسفانه گاهی اوقات چنین انسانهایی مقبول توده ملت خود میشوند و در پروسه دموکراتیک رأی میآورند و قدرت سیاسی را نیز قبضه می کنند. اینها رویکردشان بیشتر تخریب است تا ساختن. با وجود اتاقهای فکر و مراکز مشاوره راهبردی، این افراد توجهی به نظرات آنها نمی کنند و کسی جز خود را قبول ندارند.
اطلاق واژه پوپولیست هم که به آن اشاره شد واژه دقیقی برای این افراد نیست. چون بازیگران و سیاستمداران در تمام دنیا به نحوی پوپولیست هستند. زیرا اگر رویکرد و سیاست پوپولیستی را در پیش نگیرند؛ رأی نمیآورند! بنابراین افکار عمومی عوام را باید جلب کنند. جوامع بشری و آحاد ملتها با علم به لحاظ کردن فرایند توسعه یابی مستمر، حتی در جوامع پیشرفته، بدو بخش عوام و غیر عوام تقسیم می شوند، و همواره بخش عوام از اکثریت برخوردارند و غیر عوام در اقلیت قرار دارند. ملاک موفقیت در پروسه های دموکراتیک در کشورهای جهان نیز کسب اکثریت آرای شهروندان که عوام و توده ها هستند می باشد. بنابراین بازیگران سیاسی در پارادایم دموکراسی، ناگزیر از اتخاذ رویکرد عوام گرایی و برنامه های تبلیغی و سیاستهای عوام گرایانه هستند تا بتوانند افکار و آرای عوام و توده مردم را به سمت خود جلب نموده و حفظ نمایند. در غیر اینصورت رای نمی آورند، و رقیب عوام گرا بر آنها پیروز می شود. اینگونه است که معمولا بازیگران سیاسی در فرایندهای دموکراتیک بعضا تبدیل به گانگسترهای سیاسی می شوند. بنابراین بنظر می رسد پوپولیسم و عوامگرایی از ضرورتهای دموکراسی است. دموکراسی در ذات خود یعنی حکومت مردم و توده ها و به تعبیری عوام. با رأی نخبگان و کارشناسان و متخصصین به تنهایی، که کسی رئیس جمهور کشوری نمیشود! در پارادایم دموکراسی برای کسب قدرت سیاسی رأی عوام مورد نیاز است. اگر رأی عوام که اکثریت جامعه را تشکیل می دهند برگردد، بازیگر سیاسی از گردونه قدرت سیاسی بیرون میافتد. پس تمام بازیگران سیاسی در جهان اعم از کشورهای پیشرفته و یا عقب مانده که به نوعی در پروسه کسب قدرت دموکراتیک تقلا می کنند به عوام گرایی مبتلا هستند و اطلاق پوپولیست در مورد همه آنان صادق است.