تقدیر از دکتر محدرضا حافظ نیا به عنوان استاد سرآمد آموزش عالی کشور
- توضیحات
- چهارشنبه, 26 ارديبهشت 1397
در سومین همایش آموزش عالی که هجدهم اردیبهشت ماه 1397 در دانشگاه شهید بهشتی برگزار شد؛ سرآمدان آموزش عالی دانشگاه های کشور معرفی شدند.
در این مراسم از 11 نفر از اساتید برجسته کشور به عنوان سرآمدان آموزش عالی تقدیر شد که یکی از آنان دکتر محمد رضا حافظ نیا عضو هیات علمی گروه جغرافیای سیاسی دانشگاه تربیت مدرس بود.
تجلیل از دکتر محدرضا حافظ نیا به عنوان استاد سرآمد آموزش دانشگاه تربیت مدرس
- توضیحات
- سه شنبه, 25 ارديبهشت 1397
در مراسم گرامیداشت روز استاد، از دکتر محمدرضا حافظ نیا، دکتر سعید سمنانیان، دکتر جعفر توفیقی و دکتر ابراهیم راستاد به عنوان اساتید سرآمد آموزشی دانشگاه تربیت مدرس تجلیل بعمل آمد.
کتاب علل پیدایش و بقای کشور ایران
- توضیحات
- دوشنبه, 24 ارديبهشت 1397
نویسنده: دکتر محمدرضا حافظ نیا و ابوالفضل کاوندی کاتب
ناشر: انتشارات سمت
سال چاپ: زمستان ۱۳۹۶
کشورها، برجستهترین شکل تقسیمبندی واحدهای جغرافیای سیاسی جهان کنونی هستند که ساختار سیاسی/ فضایی جهان را تشکیل داده و حکومت های آنها نیز از مهمترین بازیگران نظام بینالمللی به شمار میروند. کشورها بر پایه یک یا چند عامل در نقشه سیاسی جهان پدیدار شده، سپس همانها بقا یا ماندگاری کشورها را تضمین می کنند. این فرایند از موضوعات اساسی مورد مطالعه در رشته جغرافیای سیاسی است که از آن به نام علت وجودی و بقا یاد میشود. عوامل پیدایش و بقای کشورها هستی آنها را مورد تاکید قرار داده و بر یکپارچگی ملی و ساخت هویتی مستقل تأثیرگذارند که تبدیل به شالوده هویت ملی کشورها میشوند. کشور ایران به عنوان یک ساخت سیاسی/ فضایی کهن، واجد علت وجودی پایدار و مستحکم بوده که توانسته است هستی و وجود آنرا علی رغم سرگذشت پرتلاطم تاریخی، در نقشه سیاسی جهان تضمین و ماندگار نماید. کتاب مزبور از منظر جغرافیای سیاسی عوامل زیربنایی و روبنایی تاثیر گذار بر پیدایش و بقای کشور ایران را مورد بررسی و تبیین قرار داده است.
کتاب در سه فصل و 267 صفحه چاپ شده و قیمت آن از سوی ناشر مبلغ 140.000 ریال اعلام شده است.
بحثی کلاسی در زمینه مفهوم پوپولیسم در دموکراسی
- توضیحات
- پنج شنبه, 11 آبان 1396
بحثی کلاسی در زمینه مفهوم پوپولیسم در دموکراسی
از دکتر محمدرضا حافظ نیا
مهر 1396
دولتها و حاکمان ناشی، مغرور و خود رای، معمولا جز تخریب ره آورد دیگری ندارند. قرار گرفتن این گونه افراد در قدرت، ایجادکننده نوعی باور کاذب در آنان است که تصور می کنند اینها مظهر قدرت اند و هر تصمیمی که بگیرند قابل اجراست. توهمی در آنان شکل میگیرد که همه باید از آنها پیروی نموده و آنان را همراهی کنند. این توهمی خطرناک است. غرور قدرت آنان را فرا می گیرد و در سیستم سیاسی آنها نیز نهادینه می شود. این شروع زوال است.
متاسفانه گاهی اوقات چنین انسانهایی مقبول توده ملت خود میشوند و در پروسه دموکراتیک رأی میآورند و قدرت سیاسی را نیز قبضه می کنند. اینها رویکردشان بیشتر تخریب است تا ساختن. با وجود اتاقهای فکر و مراکز مشاوره راهبردی، این افراد توجهی به نظرات آنها نمی کنند و کسی جز خود را قبول ندارند.
اطلاق واژه پوپولیست هم که به آن اشاره شد واژه دقیقی برای این افراد نیست. چون بازیگران و سیاستمداران در تمام دنیا به نحوی پوپولیست هستند. زیرا اگر رویکرد و سیاست پوپولیستی را در پیش نگیرند؛ رأی نمیآورند! بنابراین افکار عمومی عوام را باید جلب کنند. جوامع بشری و آحاد ملتها با علم به لحاظ کردن فرایند توسعه یابی مستمر، حتی در جوامع پیشرفته، بدو بخش عوام و غیر عوام تقسیم می شوند، و همواره بخش عوام از اکثریت برخوردارند و غیر عوام در اقلیت قرار دارند. ملاک موفقیت در پروسه های دموکراتیک در کشورهای جهان نیز کسب اکثریت آرای شهروندان که عوام و توده ها هستند می باشد. بنابراین بازیگران سیاسی در پارادایم دموکراسی، ناگزیر از اتخاذ رویکرد عوام گرایی و برنامه های تبلیغی و سیاستهای عوام گرایانه هستند تا بتوانند افکار و آرای عوام و توده مردم را به سمت خود جلب نموده و حفظ نمایند. در غیر اینصورت رای نمی آورند، و رقیب عوام گرا بر آنها پیروز می شود. اینگونه است که معمولا بازیگران سیاسی در فرایندهای دموکراتیک بعضا تبدیل به گانگسترهای سیاسی می شوند. بنابراین بنظر می رسد پوپولیسم و عوامگرایی از ضرورتهای دموکراسی است. دموکراسی در ذات خود یعنی حکومت مردم و توده ها و به تعبیری عوام. با رأی نخبگان و کارشناسان و متخصصین به تنهایی، که کسی رئیس جمهور کشوری نمیشود! در پارادایم دموکراسی برای کسب قدرت سیاسی رأی عوام مورد نیاز است. اگر رأی عوام که اکثریت جامعه را تشکیل می دهند برگردد، بازیگر سیاسی از گردونه قدرت سیاسی بیرون میافتد. پس تمام بازیگران سیاسی در جهان اعم از کشورهای پیشرفته و یا عقب مانده که به نوعی در پروسه کسب قدرت دموکراتیک تقلا می کنند به عوام گرایی مبتلا هستند و اطلاق پوپولیست در مورد همه آنان صادق است.
پاسخ به سوال دانشجوی دکتری: استاد، نظر شما در باره آینده برجام چیست؟
- توضیحات
- چهارشنبه, 10 آبان 1396
تحلیل ژئوپلیتیکی سناریوهای محتمل درباره برنامه جامع اقدام مشترک (برجام)
از دکتر محمدرضا حافظ نیا، مهر1396
سیستم برجام هشت رکن یا عنصر دارد: روسیه، چین، آلمان، فرانسه، بریتانیا، اتحادیه اروپا، ایران و امریکا. اینها هشت عنصر اصلی توافق برجام هستند، که تاییدیه شورای امنیت سازمان ملل را نیز کسب کرده است.
باید تأکید کرد که کشورهای آلمان و فرانسه در این سیستم دو جایگاه و نقش دارند. یک جایگاه و نقش، تحت عنوان شخصیت ملی کشورشان است و جایگاه دیگر به عنوان عضو اتحادیه اروپا.
در شخصیت حقوقی، تابع اتحادیه اروپا هستند و سخن شان در آن جایگاه، از زبان خانم موگرینی قابل استماع است. به عنوان نماینده 27 کشور اروپایی.
فرانسه و آلمان ضمن اینکه از طرف خودشان حرف میزنند؛ ملزم به هماهنگی با خانم موگرینی نیز می باشند.
البته همه اینها جزو سیستم غرب هستند که رهبری آن نیز با ایالات متحده آمریکاست. از این جهت است که آمریکا توقع همراهی آنها را دارد.
در شرایط کنونی چند سناریو در باره برجام متصور است:
سناریوی نخست، این است که ایالات متحده آمریکا از سیستم برجام خارج شود؛ و بدنبال آن سایرین هم از برجام خروج کنند و برجام منحل شود.
انحلال برجام با خروج آمریکا، از نظر ژئوپلیتیکی یعنی تثبیت موقعیت برتری ایالات متحده آمریکا. یعنی پیامی خوب برای ایالات متحده آمریکا و پیامی بد برای سایرین؛ از جمله ایران. یعنی موقعیت آمریکا در جایگاه سلطه جهانی و نظام تک قطبی تثبیت می شود. این نشاندهنده قدرت برتر ایالات متحده خواهد بود و قدرت آمریکا در تعبیری ژئوپلیتیکی، بازساخت میشود. این پیام بدی برای چهانیان است که باید سلطه ایالات متحده آمریکا را کماکان بپذیرند. زیرا سرباز زدن از تصمیم آن مستوجب تنبیه است.
سناریوی دوم، این است که ایالات متحده آمریکا بپذیرد که در برجام بماند.
این پیام بدی برای آمریکا خواهد بود. زیرا عقبنشینی از مواضع به حساب می آید و حیثیت آن در سیستم ژئوپلیتیکی جهانی مخدوش می شود. بنابراین سایرین اطاعتپذیری محض از آمریکا نخواهند داشت. مثل قدرتی که دچار ضعف شده و در مجموعه کشورها تحقیر می شود. یعنی کاهش یا سقوط منزلت ژئوپلیتیکی آمریکا را در سیستم جهانی در پی دارد. این پیامی بد ولی ضعیف برای ایالات متحده آمریکا خواهد بود و پیام ضعیف خوبی برای سایرین.
سناریوی سوم، اینکه آمریکا از سیستم خارج شود ولی سایرین نه، و برجام پابرجا بماند.
در این صورت این پیامی خوب و قوی برای جهانیان، و پیام بسیار بدی برای ایالات متحده آمریکاست. چون نشان از حرکت آمریکا به سمت ایزوله شدن دارد. بقیه اطاعت و تبعیت نمی کنند و موقعیت برتری آمریکا را نمی پذیرند. یعنی به قدرت و غرور ایالات متحده آمریکا بیتوجهی می شود. این پیام خوبی برای سیستم ژئوپلیتیک جهانی است که بیانگر حرکت سیستم جهانی به سمت نظام چند قطبی است. یعنی نظام شبه تک قطبی، بعد از یک ربع قرن و پس از پایان جنگ سرد به این سو منقضی میشود. این پیام یک تغییر اساسی در نظام ژئوپلیتیک جهانی محسوب می شود.
سناریوی چهارم، این است که آمریکا با شرایطی در برجام بماند. یعنی مصالح و منافع ایالات متحده آمریکا سبب شود که رئیس جمهور ترامپ را وادار کنند تا به صورت مشروط در برجام بماند.
این حالت مشروط برای ایران حامل پیام خوبی نیست. ولی برای ایالات متحده آمریکا پیام خوبی است. یعنی آمریکا همراه با منت گذاشتن بر سر متحدین غربی و سایر عناصر برجام درآن میماند. ولی از نظر آن کشور، فضای گفتگو باید ادامه پیدا کند، تا برجام اصلاح شود. این موضع، می تواند متحدین ایالات متحده آمریکا در سیستم غرب را جذب کند و با اتخاذ این موضع آمریکا می تواند موقعیت هژمونیک خود را در سیستم جهانی تداوم بخشد. سپس آلمان و فرانسه و اتحادیه اروپا، ناگزیر خواهند شد تا با ایالات متحده آمریکا کنار بیایند. به احتمال زیاد دولت آمریکا با طرح شرایطی از تفاهم برجام خارج نشود. وقتی آمریکا می گوید به صورت مشروط در برجام میمانم یعنی می خواهد با این روش منزلت ژئوپلیتیکی خود را در سیستم تضمین کند. یعنی با بهره گیری از موضع اقتدار سنتی در سیستم جهانی و نیز ابزارهای فشار، بقیه را وادار به متابعت و همراهی با خود کند.
بنظر می رسد موضع جمهوری اسلامی ایران هم در همه حالات مزبور این باشد که برجام را با همین محتوا و وضع کنونی حفظ نماید.