در ارتباط با انگیزههای تنش، منازعه و جنگ بین کشورها و سازه های انسانی، عوامل و ارزشهای جغرافیایی نقش اساسی را به عهده دارند. عواملی که به عنوان ارزشها و منافع ملی و یا جمعی ملتها و سازه های انسانی از قبیل سرزمین، فضا، مرز، منابع معدنی، آب، سرمایه، علم و فناوری و… به آن نگریسته میشود. همچنین عوامل زمینه ای که موجبات تمایز و تفاوت بین سازه های انسانی نظیر گروههای قومی، مذهبی و نژادی را به وجود میآورند در بروز تنش موثرند. علاوه بر این مسئله تغییر، تاسیس، موجودیت و شکلبندی ساختار سیاسی- فضا و تغییر وضعیت جغرافیای سیاسی در مقیاسهای محلی، منطقهای و جهانی عمدتا از نظر حکومتها به عنوان هدف سیاسی منازعه تعیین میشوند. همچنین احتمال وجود جنبههای فطری، روانشناختی، و ایدئولوژیک در وقوع منازعه بین کشورها وجود دارد.
آرا و نظرات علمی
بیان مفهوم ژئوپلیتیک
بیان مفهوم ژئوپلیتیک توسط دکتر حافظ نیا در برنامه شبکه چهار (بحران های ژئوپلیتیکی جهان اسلام)
فلسفه ژئوپلیتیک
در این بحث بیان این نکته اساسی ضروری است، که انسان اساسا و ذاتا موجودی ژئوپلیتیکی است و به بدنبال منافع خود است. سه خصیصه و یا تمایل اساسی انسان یعنی قلمرو طلبی و حریم سازی، قدرت طلبی و کنترل منابع، و منزلت طلبی و برتری جویی در فضای جغرافیایی، فلسفه علم ژئوپلیتیک به عنوان شاخه ای از رشته جغرافیای سیاسی را تشکیل می دهد. انسان بطور همزمان نیز موجودی سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، جغرافیایی و … نیز هست. زیرا انسان ذاتا میل به فرمانروایی، روابط اجتماعی، تامین معیشت برای زندگی، شعور فضایی برای زیستن در مکان و فضای جغرافیایی را دارد.
منشا بردگی مدرن و رنج ابنای بشر
از دید من به عنوان یک ژئوپلیتیسین انسانیت گرا، بنظر می رسد انسانها و انسانیت در طول تاریخ بشر همواره قربانی اندیشه، اراده و عمل سه گروه بازیگر خدا گریز و خود خواه به شرح زیر بوده و می باشند. تا جاییکه این تصور پیش آمده که این وضعیت، سرنوشت محتوم بشر است!؟ امروز نیز انسان مدرن و پست مدرن اسیر خواستها و امیال پایان ناپذیر آنها می باشد.
سیاست خارجی کشور در گرداب فقر بینش و دانش ژئوپلیتیک
سیاست خارجی ج.ا. ایران در سالهای اخیر با چالشهای ژئوپلیتیکی سنگینی رو برو شده است. چالش های ژئوپلیتیکی در جهان اسلام، خاورمیانه، شرق مدیترانه، خلیج فارس، خزر، جنوب غرب آسیا، اتحادیه اروپا، آفریقا، آمریکای لاتین، روسیه و شرق اروپا، همسایگی قومیتی، قلمرو شیعی، قلمرو تمدن ایرانی، موقعیت حائل، انزوای ژئوپلیتیکی، رقابتهای ژئواستراتژیکی جهانی و منطقه ای، پیامدهای سیاست اتمی، ژئوپلیتیک آب، ژئوپلیتیک انرژی، خود انگاری ویژه و غیر آن، مواردی هستند که هر روز بر پیچیدگی آنها افزوده شده و کشور و نظام جمهوری اسلامی ایران را با گرفتاریهای شکننده ای روبرو می کنند.
چرا حافظ نیا از کمیته برنامه ریزی علوم جغرافیایی استعفا داد؟
بدنبال انتشار شایعاتی در روزهای اخیر مبنی بر انجام تغییرات و یا ادغام رشته های علوم جغرافیایی از سوی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری، برخی از دانشجویان و اساتید محترم این رشته از اینجانب در این باره می پرسند. از آنجائیکه بنده از کمیته برنامه ریزی علوم جغرافیایی استعفا داده و هیچ اطلاعی از این بابت ندارم، بنابراین ضمن عذرخواهی و ابراز اینکه پاسخی برای این عزیزان ندارم، بناچار گزارشی از علت واقعی استعفای خود از کمیته برنامه ریزی را جهت اطلاع علاقمندان به شرح زیر بیان می کنم…
متن مصاحبه درباره مسائل شهر تهران به عنوان پایتخت
متن مصاحبه اینجانب درباره مسائل شهر تهران به عنوان پایتخت – بهمن ماه 1394
1- مهمترین ریشه ها و مشکلات شهر تهران از نظر شما چیست؟
مسائل تهران در طول 220 سالی که از عمر انتخاب تهران به عنوان پایتخت کشور ایران میگذرد، به خصوص در 100 سال گذشته و در سنوات اخیر، هرچه به جلو آمده است بر پیچیدگیها و مشکلات آن افزوده شده است. موضوع تهران مانند داستان گلوله برفی است که از سر کوه شروع میشود، کم است و بعد بزرگتر میشود. درباره اینکه چه دلایلی سبب وقوع این مسئله شده و ریشههای آن چیست؟ میتوان به چند مورد اشاره کرد.
نامه ای به همکاران عزیز جغرافیدان ایران
پیرو مباحث مطروحه در اجلاس بزرگ اساتید محترم علوم جغرافیایی دانشگاه های کشورکه از تاریخ 18 تا 20 شهریور ماه 1394 در دانشگاه تبریز و با مدیریت عالی و میزبانی کریمانه آن دانشگاه برگزار شد، به عنوان رییس کمیته برنامه ریزی علوم جغرافیایی، لازم دانستم از سر دلسوزی و احساس وظیفه نسبت به سرنوشت علم جغرافیا به عنوان سرچشمه هویت آکادمیک و اجتماعی همه ما،نکاتی را به شرح زیر به استحضار شما عزیزان برسانم.
راهبردهای تمرکز زدایی و تراکم زدایی از تهران به عنوان پایتخت ایران
از: دکتر محمدرضا حافظ نیا، استاد و مدیر قطب جغرافیای سیاسی دانشگاه تربیت مدرس،
برای ارائه به: همایش تمرکز زدایی و ساماندهی پایتخت
تهران- دانشگاه تربیت مدرس (قطب جغرافیای سیاسی)، ۴ و ۵ اسفند ۱۳۹۳
الگوی نظام حکومتی در ایران تک ساخت و بسیط است، که بر اساس آن قدرت سیاسی در دست شخصیت حقوقی واحدی بنام حکومت مرکزی قرار دارد که در تهران به عنوان پایتخت مستقر بوده و از این مکان بصورت عمودی حاکمیت خود را اعمال مینماید. علاوه بر این نظام اداری در دستگاههای حکومتی متمرکز بوده و فرآیندهای اداری و بوروکراتیک برای اداره امور اجرایی، فنی، تخصصی، خدماتی و عمومی در سطوح مختلف تقسیمات فضایی کشور، به مرکزیت تهران شکل گرفته و انجام میپذیرد.
تمرکز قدرت سیاسی و اداری در ایران محصول فرایندهای سیاسی پس از انقلاب مشروطه در طی یک قرن اخیر می باشد که منجر به اقتدار مکان شهری تهران به عنوان پایتخت گردیده است. اقتدار مزبور به تدریج باعث قطبی شدن تهران در فضای ملی کشور و تمرکز و تراکم منابع مالی و اقتصادی، فنی و تخصصی، علمی و آموزشی، اجتماعی و فرهنگی، ارتباطی و صنعتی، نظامی و امنیتی و غیره در آن شد که حاصل آن شکلگیری حرکت و هجرت جمعیت و شهروندان ایرانی از سرتاسر فضای ملی به سوی تهران و تمرکز و رشد فوقالعاده و سرطانی آن در همه ابعاد گردید و منظومه و سپهر شهری تهران و شهرها و سکونتگاههای اقماری را در جنوب البرز مرکزی و استانهای تهران و البرز همراه با انبوهی از مشکلات، تنگناها و چالشها بوجود آورد.
نامه به معاون آموزشی وزارت علوم در رابطه با رشته های جغرافیا
نظریه فرایند جدایی گزینی سرزمینی
برای جلوگیری از جدایی گزینی قومی و سرزمینی اولین و مهم ترین راه، پیشگیری به روشهای سیاسی و اجتماعی است. یعنی نباید گذاشت که احساس شهروندی درجه 2 و جدایی گزینی در سازه انسانی نظیر یک قوم بوجود بیاید . فرایند جدایی گزینی قومی : فرایند جدایی گزینی سرزمینی از سوی سازه های انسانی معترض در کشورها از مراحل زیر تبعیت میکند.
مدل مفروض تحقق همگرایی منطقه ای (با تاکید بر حوزه خلیج فارس )
پیش شرط ایفای نقش محوری هر کشور دارای قدرت برتر در یک منطقه ژئوپلیتیکی، وجود فضایی آرام، صمیمی و دور از تنش در منطقه است. در غیر اینصورت قدرت برتر منطقه ای نمی تواند نقش محوری خود را ایفا کند. بنابراین سیاست ملی قدرت برتر منطقه ای، متشکل کردن کشورهای عضو یک منطقه ژئوپلیتیکی در قالب یک سیستم و بدور از حضور و نقش مداخله گران بیرونی می باشد.
ایران نیز بعنوان قدرت برتر در منطقه ژئوپلیتیکی خلیج فارس، بدنبال این سیاست بوده و بطور طبیعی از بروز تنش و از ورود نیروهای مداخله گر برون منطقه ای استقبال نمی کند. به عبارت دیگر، رجحان ایران این است که امنیت، آرامش و همگرایی منطقه در قالب یک سیستم درون منطقه ای بدون حضور بازیگران برون منطقه ای برقرار شود. چراکه منطق ژئوپلیتیک، این سیاست را بر ایران تحمیل می کند.